خلاصه داستان : در 'سنت' نیک کراسبی پیرمرد سال کریسمس کریسمس Santaville ، که به عنوان یک جن در آماده سازی های کریسمس کار می کرد در تمام سال روح فصلی دخترش هالی را کشته است. بنابراین او از آنجا که از مرگ مادرش احساس غفلت کرد ، خارج شد تا به یکی از سخت ترین کارمندان شرکت فروش اسباب بازی های بوستون تبدیل شود. هنگامی که نیک صدمه بدی به همراه دارد ، به کمکش می آید و علی رغم کمک های زیاد سخاوتمندانه ، خصوصاً از پیتر خجالتی ، Santaville منسوخ و نزدیک به ورشکستگی می یابد. او با در نظر گرفتن طرحی که توسط مشاور مشاور اقتصادی بن ریچاردز ارائه شده است ، سعی در نجات آن دارد
After three years, Nick's estranged daughter Holly returns home to find the spirit of Christmas in Santaville has dwindled, taking the family business with it. What starts out as an attempt to bail out her dad, ends up rekindling Holly's belief in Christmas all over again.