خلاصه داستان : رانارنگام دوا (شرواناند) گانگستر قدرتمندی از ویساخاپاتنام است که به اسپانیا نقل مکان می کند تا گذشته خود را پشت سر بگذارد. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی می‌فهمد هر کجا که می‌رود نمی‌تواند از دشمنانش خلاص شود...

Deva is a powerful gangster from Visakhapatnam who moves to Spain to put his past behind him. But what happens when he realises he can’t shake off his enemies no matter where he goes?

خلاصه داستان : یک پلیس مخفی به دنیای بد بزرگ می رود، مکانی که توسط یک دان تسخیر شده است، جایی که ممکن است امنیت او...

Two warring lords are fighting over water and bloodshed. When the wife of one of them decides to send her son away from the land to a safe space, he returns to the same battlefield, much to her exasperation.

خلاصه داستان : داستان عاشقانه دختر و پسری که از روستایشان به شهر می روند تا رویاهایشان را دنبال کنند.

Revanth and Mouni dream big when it comes to their lives. But with their social standing and gender proved to be a hindrance, will they manage to find a way to let their love prevail?

خلاصه داستان : نائانی یک پسر 8 ساله است که اقدام به خودکشی می کند ، اما توسط دانشمندی نجات می یابد که با اختراع خود زندگی خود را کاملا تغییر می دهد. پسر هیچ سرنخی نداشت که این زندگی او را دگرگون می کند و به او می آموزد که چگونه یک پسر ، عاشق و پدر خوب باشد.

An impulsive youngster, who is furious with his mother, seeks assistance from a scientist for a way to become an adult overnight. His wish is granted and he begins look like a 28-year-old man. How will he deal with the complexities of adulthood? How will his relationship with his mother evolve?

خلاصه داستان : یک فعال محیط زیست برای شرکت در یک سمینار به حیدرآباد می آید ، جایی که برخورد غیرمنتظره با مردی که سازمانی را برای مظلوم اداره می کند ، هدف او را از زندگی تغییر می دهد.

Anand is an environmental activist who lives in Mumbai. A chance exchange programme takes him to Hyderabad and here, a chance encounter with Satyam results in him taking over the Janatha Garage from the latter.