خلاصه داستان :
خلاصه داستان :
خلاصه داستان : “سرتاب” بعد از اینکه طی یک حادثه، خونهی خواهرش “هاریکا” رو به آتیش میکشه و بی خونه و بی پول میمونه، از اینکه هاریکا بهش میگه “از تو هیچی در نمیاد” حسابی دلش میشکنه و با گفتنِ “حالا به همه نشون میدم از من چی در میاد” به خودش قول میده و تصمیم میگیره زندگی پُر پیچ و تابش رو تحت کنترل در بیاره…
The story of a daring woman who passes part of her life by the question, what can I do?
خلاصه داستان : فریت پسر خانواده ای ثروتمند و سنتی است که هیچ تعهدی جز مهمانی ندارد. در حالی که زهرا زن جوانی است که دانشگاه را رها کرده و در یک شیرینی فروشی کار می کند. هنگامی که او به دانشگاه باز می گردد، هر دو باهم آشنا می شوند و ...
5 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : داستان غم انگیز مادری که حضانت فرزندانشو به خانواده شوهرش باخته و به دنبال پس گرفتن آن است و در این سریال اتفاقات بسیاری برای مادر و فرزندانش می افتد….
1 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : خلاصه داستان : چنگیز که بزرگترین رویایش منتشر کردن یک نوار کاست است، در سفرهخانهای در بورسا مشغول به خوانندگی است. او بعد از آشنایی با تاشکین زندگیاش به کلی رنگ و بوی دیگری میگیرد. چنگیز در این فکر بود که با ترانهای از شرفالدین، یعنی معروفترین ترانهسرا و آهنگساز آن دوره، اولین قدمش را به سمت دنیای هنر بردارد و با این هدف پول هنگفتی از برادرش قرض میگیرد. اما چنگیز غافل بود از این که قرار است به همراه تاشکین و خواهرش آرزو، درگیر بدبیاریهای پشت سر هم بشوند…
Cengiz is the singer at a tea garden in Bursa and his greatest ambition is to release an album. Cengiz's life changes when he meets Taskin. Believing that the song composed by Taskin's father, Serafettin, would be a great start for his album, Cengiz buys the song using money he borrowed from his older brother. When Taskin spends all that money, Cengiz starts performing with Taskin and his sister Arzu.