خلاصه داستان : امید و رضا پدر و پسری هستند که در کنار هم یک زندگی ساده دارند. امید به یک بیماری نادر به اسم هایپرتایمزیا (بیش‌یادآوری) دچار است و هیچکدام از چیزهایی که می‌بیند یا می‌شنود را نمی‌تواند فراموش کند. این خصوصیت گاهی معجزه و گاهی فلاکت محسوب می‌شود. یک روز امید بیدار می‌شود و می‌بیند پدرش را به جرم قتل بازداشت کرده‌اند، بعلاوه پدرش در مورد شب قتل هیچ چیزی به خاطر نمی‌آورد…

Umut is a young man with hyperthymesia, which allows him to remember everything in detail. In order to prove that his father, who is on death row, is innocent, he becomes a lawyer and makes a team to solve different cases using his memory.

خلاصه داستان :

The Secrets of Life centers the heartwarming, intense and a bit thrilling story of Kuzgun family whose happiness was wrecked when the secrets of family members comes out one after another. While the audience is captured by the heart breaking and passionate love story of Burak and Seher.

خلاصه داستان :

A mother whose daughter has been kidnapped and a father who has lost his wife come across five children with different extraordinary powers. Though they all came from completely different lives, the unlikely team must become a family to protect themselves.

خلاصه داستان :

On his 18th birthday, wealthy but spoiled Ozgur(Ekin Koc) gets a surprise from his deceased grandfather's will. He has to leave his luxurious life in Istanbul and graduate from a public school in a small village on the Aegean coast. After falling for Elif(Neslihan Atagul), a secretive classmate, Ozgur begins to understand the importance of this tiny and seemingly trivial village.Adapted from the South Korean romantic drama, 'A Millionaire's First Love'.

خلاصه داستان : دو مادربزرگ مداخله گر، نوه های بزرگسال خود را فریب می دهند تا به یک ملاقات زیبا تبدیل شوند که عشق دوران کودکی و کینه های قدیمی را برانگیخته است.

Two meddling grannies trick their adult grandkids into a meet-cute that reignites a childhood crush and old grudges.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : دادستان امره که در ناز و نعمت بزرگ شده مجبور می‌شه برای انجام طرحش به روستای یانیکلار بره. امره که کارش رو با جدیت تمام انجام می‌ده، مورد استقبال دهیار روستا، آقا سلیم، و بقیه‌ی اهالی قرار می‌گیره. ممنوعیت استفاده از آب‌های زیرزمینی از طرف سازمان محیط‌زیست و دادگاه باعث ایجاد مشکلی بزرگ در روستا شده و آقا سلیم سعی داره طی پروژه‌ای بزرگ آب‌های زیرزمینی رو به روستا متصل کنه؛ اما با مخالفت جدی مراد، سردبیر روزنامه‌ی محلی مواجه می‌شه. مراد سعی می‌کنه امره رو علیه دهیار تحریک کنه ولی با این وجود، امره بی‌گدار به آب نمی‌زنه. امره علی‌رغم اینکه سعی می‌کنه طرف کسی رو در انتخابات پیش رو نگیره، با اعتراضاتی که علیه‌اش می‌شه در شرایط سختی قرار می‌گیره و خیلی نمی‌گذره که گرفتار یک دور باطل می‌شه…

With the mayoral election approaching, the newly-appointed state prosecutor of a small Turkish town suffering from a water supply crisis gradually descends into trouble after a young local woman is raped.

خلاصه داستان : تعقیب و گریز بین رهبر مافیا کارتال که “محافظ” چینگیراکلی (نام محله کارتال به معنی مار زنگوله دار) است و افه، کمیسر بی باک اداره آگاهی بخش جرم های سازماندهی شده، با یک پرونده قتل وارونه می شود. مسیرهایی که برای دستگیری قاتل طی می کنند، آنها را به نامی می رساند که هرگز حدس نمی زنند.

When a serial killer stalks a Romani neighborhood, a hardboiled police captain teams up with a Gypsy crime boss to bring the killer to justice.

خلاصه داستان : نگهبان برادر در طول یک روز پرتنش در یک مدرسه شبانه روزی منزوی، این درام اخلاقی به دنبال مبارزه ناامیدانه یک پسر برای نجات دوست بیمارش در مواجهه با یک بوروکراسی سفت و سخت است...

Yusuf and his best friend Memo are pupils at a boarding school for Kurdish boys, secluded in the mountains of Eastern Anatolia. When Memo falls mysteriously ill, Yusuf is forced to struggle through the bureaucratic obstacles put up by the school's repressive authorities to try to help his friend. But by the time the adults in charge finally understand the seriousness of Memo's condition and try to get him to the hospital, the school has been buried under a sudden, heavy snowfall. With no way out and now desperate to reach help, teachers and pupils engage in a blame game where grudges, feelings of guilt and hidden secrets emerge, as time ticks mercilessly on and threatens to run out.

خلاصه داستان : به خاطر ما تلاش کن قهرمان داستان یک عشق واقعی و موفقیت از دهه 1990 ترکیه، حول محور یک جوکی (هالیس کاراتاس)، یک اسب (خلبان جسور) و دختر صاحب اسب که در عین حال مراقب داوطلبانه اسب است...

The mid 90’s. Turkey’s political instability, inflation and hopelesness on people were increased. In those years when all hope was lost, people deeply bond with Bold Pilot and Halis Karataş who win every race coming from the last place. People see themselves at the point where this horse and jockey are: at the back. This duo make people to believe that everybody can win. The race ends at the finish line and the first to cross this line are Bold Pilot and Halis riding it.