خلاصه داستان : داستان زنان دوچرخه سواری که پس از پیوستن به یک گفت و گوی صمیمانه، آنچه که حتی تصورشان را هم نمی کردند برایشان اتفاق افتاد‌.

These angels don't wear halos. After stomping the lights out on a couple of racist rapists, some tough biker babes take refuge in a rural commune run by a peace-loving guru who's actually a drug kingpin with a vicious gang -- and who specializes in human sacrifices.

خلاصه داستان : دکتر راجر گیرارد یک دانشمند ثروتمند است که بر روی عمل پیوند سر آزمایش انجام می دهد. سرایدار او پسری به نام دنی دارد. دنی با این که فردی بالغ است اما ذهنش شبیه بچه هاست. یک روز یک قاتل روانی به خانه گیرارد حمله کرده، پدر دنی را به قتل می رساند و خودش هم تیر می خورد. دنی از مرگ پدرش بسیار ناراحت شده و به همین خاطر دکتر گیرارد تصمیم می گیرد سر این قاتل را به بدن دنی پیوند بزند. اوضاع از کنترل خارج شده و این موجود دو سر از محل فرار می کند...

Dr. Roger Girard is a rich scientist conducting experiments on head transplantation. His caretaker has a son, Danny, who, although fully grown, has the mind of child. One day an escaped psycho-killer invades Girard's home, killing Danny's father before being gunned down himself. With the maniac dying and Danny deeply unsettled by his father's death, Dr. Girard decides to take the final step and transplant the killer's head onto Danny's body.

خلاصه داستان : سندی پس از یک دوره بد دوران با مردان ، سعی می کند خودش را بکشد. پیشخدمت لیبی او را نجات می دهد و او را برای ملاقات با برخی از دوستان زن او که در یک مزرعه در صحرا زندگی می کنند ، می برد. گریس ، رهبر این باند ، سندی را از ابتدای فعالیت خود شروع کرد و آنها با کار واقعی اداره مواد مخدر در سرتاسر مرز مکزیک ، زحمت كشیدن كشاورزان فقیر ، گرفتن هر مردی را كه دوست دارند ، می گیرند و به طور كلی جهنمی را پرورش می دهند. به زودی سندی مطمئن نمی شود که این زندگی برای او باشد ، اما ممکن است خیلی دیر شود

An all-female gang living on a ranch gets involved with a pair of bikers.