خلاصه داستان : «هانري بولانژه» (لئو) پس از پانزده سال کار در يک شرکت، بي کار مي شود و تصميم مي گيرد خودکشي کند. او پس از بارها سعي و تلاش ناموفق، در نهايت در ازاي هزار پوند، قاتلي (کولي) را براي کشتن خود استخدام کند. در اين بين، با زن گل فروشي (کلارک) آشنا مي شود و فکر مي کند که زندگي اش تغيير کرده است. پس سعي مي کند قرارداد قتل را بر هم زند، ولي اين کوشش بي فايده است...

After losing his job and realizing that he is alone in the world, a businessman opts to voluntarily end his life. Lacking courage, he hires a contract killer to do the job. Then, while awaiting his demise, he meets a woman and promptly falls in love.

خلاصه داستان : الکس فنلاند به عنوان یک راننده تاکسی در برلین کار می کند و با یک ایتالیایی ازدواج کرده است. یک شب دو مرد با یک کیف پر از پول سوار تاکسی او می شوند. از بدشانسی الکس، آنها توسط گانگسترهایی که پولشان به سرقت رفته تعقیب می شوند. آنها در یک تیراندازی کشته می شوند و الکس باید از بدن آنها خلاص شود.

Alex is a Finnish taxi driver in Berlin. One evening pits two men feel comfortable in his taxi with a briefcase full of money, but unfortunately for Alex's money stolen and a group of gangsters are at the nape of the two. Soon it comes to shooting, and when the two men being killed, is good advice costly for the beleaguered driver.