خلاصه داستان : ویکتور یک شکست است. سلمانی فقیر که با انتقام از فقر بیزار شده است. باید راهی برای کسب امتیاز بزرگ و زندگی برای لذت بردن از آن وجود داشت. وقتی معلوم شد که صاحبخانه جدید ویکتور ، تلما ، یک بیوه پیر ثروتمند است ، سرنوشت می کند. ویکتور در جذابیت دختر پیر هیچ وقت را از دست نمی دهد و آنها دیوانه وار عاشق می شوند. تنها چیزی که به سبک ویکتور می پردازد بتی است ، یک پرستار جوان و شیرین. گرچه ویکتور بین پرستار زیبا و جوان و پول قدیمی زیبا شکسته است ، اما او فقط می تواند یکی داشته باشد. البته دون ، یک فرد باجگیر الکلی و بهترین دوست ویکتور ، وجود دارد که فکر می کند ایده بسیار خوبی برای ازدواج ویکتور با دختر پیر است. او سخاوتمندانه پیشنهاد می کند - برای بخشی از عمل ، کمک کند. وقتی خواهرزاده تلما ، لوسی ظاهر می شود ، فاجعه رخ می دهد. او مصمم است که خواستگاری را شکست دهد - همراه با سر ویکتور. همه آنها بهتر است حرکت کنند ، زیرا احساس بانوی پیر در زیر آب و هوا - و طوفان می آید
A penniless barber schemes to marry his wealthy landlady for her money, but friends, foes-and the Gods-intervene.
-
-
-
-
1 بار برنده جایزه