خلاصه داستان : یک زن خانه دار 50 ساله به نام منانا با معضل خود دست و پنجه نرم می کند - او باید بین زندگی خانوادگی و اشتیاق خود یعنی نوشتن که سال ها سرکوبش کرده بود یکی را انتخاب کند - تصمیم می گیرد به دنبال اشتیاق خود برود و خود را در نویسندگی غوطه ور می کند و فداکاری می کند. آن را از نظر روحی و جسمی

A 50-year-old housewife, Manana, struggles with her dilemma - she has to choose between her family life and her passion, writing, which she had repressed for years - she decides to follow her passion and plunges herself into writing, sacrificing to it mentally and physically.

خلاصه داستان : وارلام ، شهردار استبداد یک شهر کوچک ، درگذشت. پس از تشییع جنازه ، پیکر او بارها کشف و دوباره به خاک سپرده می شود. از طریق فلاش بک و صحنه های رویایی ، شاهد ظهور ، قدرت و ابهامات او هستیم.

The day after the funeral of Varlam Aravidze, the mayor of a small Georgian town, his corpse turns up in his son's garden. Although it is secretly reburied, the corpse keeps returning until the police capture the local woman who is responsible. This woman says that Varlam should never be laid to rest since his Stalin-like reign of terror led to the disappearance of her family and friends.

خلاصه داستان : داستان فیلم که اتفاقی واقعی را در سال 1983 میلادی روایت میکند ، در مورد هفت جوان نخبه است که با ربودن یک هواپیما مسافربری قصد فرار کردن دارند و ...

Soviet Georgia, 1983. Preparations for Nika and Ana's wedding are in full swing and it's a big day for both of their elite families. For the newlyweds and their friends, however, the celebrations are in fact part of a cover-up, as they plot an audacious escape from the Soviet Union.