خلاصه داستان :
خلاصه داستان :
خلاصه داستان : داستان یک قلدر منصف و دوست داشتنی را دنبال می کند...
خلاصه داستان : سریال در شهر استانبول حکایت زندگی امید ۲۳ ساله رو که به همراه مادرش، برادرش، ناپدریش و بچه های ناپدریش زندگی میکنه رو توضیح میده.مسیر زندگی هاکان و اوزان با زندگی امید تا اون روز فقط به صحنه ی تئاتر و فیلم های احساسی برمیگشت ولی زمانی که عشق رو بشناسند همه چی از سرتاپا متفاوت خواهد بود.
خلاصه داستان : فريحا دختر جواني است که به تازگي از دانشگاه قبول شده، رضا، پدر خانواده که وضع مالي مناسبي ندارد به همراه همسرش زهراو پسرانش محمد و عثمان از راه سرايداري يک ساختمان امرار معاش ميکند ،فريها در اولين روز دانشگاه طي يک حادثه رانندگي با امير که معروفترين و ثروتمندترين پسر دانشگاه است آشنا ميشود،چون در اين حادثه موبايل فريها آسيب ديده است امير در پي جبران بر ميآيد و رابطه اي دوستانه ميان آنها شکل ميگيرد ،اين رابطه که از سوي فريحا مخفي نگاه داشته ميشود باعث بوجود آمدن اختلافاتي در خانواده مذهبي و سنتي فريحا ميشود به طوري که پس از افشا شدن اين رابطه پدر فريحا او را مجبور به ازدواج ميکند…
Adını Feriha Koydum is a Turkish television drama series produced by Med Yapım. The series broadcast on Show TV and it is written by duo Melis Civelek and Sırma Yanık.
2 بار برنده جایزه و 3 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : ناظم (فیاض دومان) از طریق یک سایت دوست یابی با دختری به اسم نهیر (بیران داملا ییلماز) آشنا میشه. وقتی نهیر عکس خودشو میفرسته و ناظم میبینه دختر خیلی خوشگلیه و از اون جوون تره، بخاطر رد زخمی که رو صورتش بود از فرستادن عکس خودش امتناع میکنه ولی بخاطر اصرار های نهیر و ترس از دست دادنش، عکس طارق که یه جوون خوشتیپ و چشم چرون بود و از دنیای رنگارنگ استانبول به سدسازی (محل کار ناظم) تبعید شده بود رو براش فرستاد. نهیر هم از طارق خوشش میاد و یهویی پامیشه و به سد سازی میاد و کارها از کنترل خارج میشه…
Nazım meets Nehir on an internet dating site. They didn't see each other until Nehir sent her own photo. Thinking that Nehir is very beautiful and younger than him, Nazım hesitates to send his own photo and sends Tarık's photo. As Nehir likes Tarık in the photo and surprisingly comes to the Dam, things get complicated.
خلاصه داستان : خلاصه داستان : ارکین نگهبان یک فانوس دریایی است که بدهیهای زیادی دارد. او دو نفر از عزیزترین افراد زندگیاش، یعنی برادرش کورای و نامزد سابقش مروه را اذیت کرده است. ارکین بعد از دریافت خبر مرگ پدربزرگش، با عجله به خانه سالمندان میرود تا ببیند که او زنده است. پدربزرگش میگوید پول مورد نیاز ارکین را به او خواهد داد، اما به یک شرط: ارکین باید ظرف یک هفته با کورای و مروه آشتی کند.
Erkin, who works as a watchman at the lighthouse, is a lonely man in his mid-thirties. Erkin, crushed under his credit debts, one day receives the news of his grandfather's death. A big surprise awaits Erkin, who immediately goes to his grandfather, who is staying in the nursing home. He asks his grandfather Erkin to apologize to his brother Koray and ex-fiancee Merve, whose heart he broke years ago. Having to fulfill his grandfather's wish in order to get rid of his loan debts, Erkin finds himself in a great adventure in this process.
خلاصه داستان : سریال آلپ ارسلان سلجوقیان بزرگ زندگی و پیروزی های سلطان آلپ ارسلان ، دومین سلطان سلسله سلجوقیان را به تصویر میکشد که پیروزی های او باعث گسترش امپراتوری در قرن یازدهم شد و …
It deals with the state structure, political events, wars of the Great Seljuk Empire and the life of Sultan Alparslan.
4 بار نامزد دریافت جایزه