خلاصه داستان : سرنوشت ها در اواخر قرن نوزدهم شارانته، ژان بارنری، وزیر پروتستان، هنگامی که ترتیب جدایی از همسر وسواسی خود را می دهد، باعث ناراحتی محلی می شود - و وقتی تصمیم می گیرد او را پس بگیرد، صحبت های بیشتری می شود. در این زمان او به سمت پائولین، خواهرزاده یک تقطیر کننده کنیاک جذب شده است، و این باعث می شود که او از همسرش طلاق بگیرد و سهام او و دخترش را در اختیار او بگذارد...

In late nineteenth century Charante, Protestant minister Jean Barnery causes local disquiet when he arranges a separation from his obsessive wife. He and his lover keep their love strong as the world changes around them.

خلاصه داستان : لیزا و جولین زوجی خوشبخت هستند که بهمراه پسرشان «اسکار» زندگی می کنند، تا اینکه یک روز صبح زندگی آنها زیر و رو می شود. پلیس لیزا را به جرم قتل بازداشت می کند و...

Lisa and Julien are married and lead a happy uneventful life with their son Oscar. But their life radically changes one morning, when the police comes to arrest Lisa on murder charges. She's sentenced to 20 years of prison. Convinced of his wife's innocence, Julien decides to act. How far will he be willing to go for her?

خلاصه داستان : او تقریباً ناشنوا است و او لب‌خوانی می‌کند. او یک محکوم سابق است. او می خواهد به او کمک کند. او فکر می کند هیچ کس جز خودش نمی تواند کمک کند.

She is almost deaf and she lip-reads. He is an ex-convict. She wants to help him. He thinks no one can help except himself.