خلاصه داستان :
خلاصه داستان :
خلاصه داستان : داستان درباره مردی به نام “مسعود” است که برای مراسم تدفین مادرش به روستایش برمیگردد؛ اوضاع مطابق میلش پیش نمیرود و مجبور میشود مدت بیشتری آنجا بماند. سپس به خاطر برادرش “موسی” خود را میان منطقهای که گنج در آن پنهان شده میابد…
Mesut, a civil servant who returns his hometown to bury his mother, is dragged into by his younger brother Musa to a treasure hunt and finds himself tangled up with a murder.
خلاصه داستان : حسرت دهه 1930 است. مراسم جشن روز جمهوری در شهر زونگولداک، یک شهر معدنی زغال سنگ در ترکیه در حال برگزاری است. در میان مهمانان دعوت شده، تازه واردان به این شهر کوچک و خسته کننده هستند...
Seniha lives with her brother Halit and his wife Mükerrem. When Nüzhet, the handsome son of the richest family in town, sets his eyes on the married Mükerrem, she is at first disgusted with Nüzhet’s overt sexual innuendo. However, it isn’t long before Mükerrem yields to her lust and thus they embark on an affair. When Seniha finally reveals her sister-in-law’s un-virtuousness to her brother, Seniha has no idea what the consequences will be and how cruelly her destiny will change.
4 بار برنده جایزه و 8 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : “عمر عارف درمان” یک قاضی موفق، صادق، عادل و باوجدان است که همیشه توسط اطرافیانش مورد احترام و علاقه قرار گرفته است. پسرش “اوزان” در سالگرد مرگ مادرش تصادف میکند. مرد جوانی که با خودروی اوزان تصادف کرده بود با وجود تمام تلاشهای او در صحنه حادثه میمیرد. اوزان که با وحشت و ترس صحنه تصادف را ترک میکند، به خانه برمیگردد و تمام ماجرا را برای پدرش تعریف میکند