خلاصه داستان : گروهی از بچه های مدرسه و یک گربه تسخیر شده در محله خود با ارواح مبارزه می کنند.

Satsuki and Keiichirou Miyanoshita are two siblings recovering from the loss of their mother. After moving to their mother's hometown, they learn that the local school they have transferred is said to be haunted. Despite brushing it off as a silly rumor, the two soon discover that ghosts are indeed real.

خلاصه داستان : در خلاصه فیلم Happy Accidents 2000 آمده است:

A comedy that pays tribute to the science fiction genre -- specifically, the sub-genre of time travel. But here the alternate reality is contemporary New York City where past and future experiences of trust, commitment and denial are cleverly put to the test. Just as Ruby is beginning to relish her first-ever healthy relationship, Sam begins muttering about being a time traveler from the year 2470.

خلاصه داستان : دیو ، یک کلاهبردار ، توسط همسرش ریتو کشته می شود ، هنگامی که او می فهمد که او یک اوباش بدهکار است که فقط برای بازپرداخت بدهی هایش با او ازدواج کرده است. وقتی با آناند، برادر دوقلوی همسان دیو آشنا می شود، زندگی او زیر و رو می شود.

Wealthy, world-wide business-man Shyam Prasad Bharadwaj would like to get his only daughter, Rittu marry to his business-partner Dev Kumar Malhotra. But what Shyam is unaware of is Dev is not what he claims to be but merely a con-man who is in debt with local gangsters and to worsen matters he plans to do away with the entire Bharadwaj family so that he can embezzle their property and estate.

خلاصه داستان : در نیویورک ، برد ، زیکه و جاناتان گرگ و بهترین دوستان هستند. آنها هفته ای یک بار به همراه دوست متاهل خود اریک ملاقات می کنند تا تاریخ ، امور و تجارب جنسی خود را در طول هفته برای آنها تعریف کنند. برد و زکه عاشقان بیشتری هستند و جاناتان عاشق خودارضایی است. یک روز ، هر یک از آنها برای دیگران که دوست دختر کامل را ملاقات کرده اند ، فاش می کند. در واقع ، آنها دریافتند که دوست دخترهایشان همان زنی است که میا نامیده می شود. اختلاف آنها برای میا بر دوستی آنها تأثیر می گذارد

Three to one may sound like fairly good odds, but it depends on the game. When the "one" is one very irresistible woman and the "three" are three hopelessly smitten guys, the deck is pretty stacked. In the battle of the sexes, the first rule is to never underestimate the power of a woman.

خلاصه داستان : او در حومه کشور بوده است ، در مرکز شهر بوده است ، او در لاس وگاس بوده است ، او حتی در فضا بوده است ، اکنون که Leprechaun شیطانی در DA HOOD است! سه جوان هنرمند رپ به دنبال استراحت هستند. آنها برای خرید برخی تجهیزات موسیقی به پول نیاز دارند تا بتوانند به لاس وگاس بروند و در یک مسابقه شرکت کنند. آنها با یک دلال محله محلی به نام مک ددی ملاقات می کنند که موافقت می کند "آنها را قلاب" کند ، اما بعدا قبول نمی کند. رپرها می خواهند حتی با او ارتباط برقرار کنند بنابراین یک شب به مکان مک می روند و بسیاری از جواهرات ، طلا و حتی مدالش را از یک مجسمه به ظاهر زشت می دزدند. نباید این کار را می کرد! چون بدون مدال ، مجسمه به Leprechaun تبدیل می شود

When Butch, Postmaster P, and Stray Bullet loot the local hip-hop mogul's studio to fund their demo album, the threesome unwittingly ends up with the secret of Mack Daddy's success: a magical flute. Their gigs instantly turn golden but a blood-thristy Leprechaun and an angry Mack Daddy are hot on their trail, leaving a wake of destruction tainted by politically incorrect limericks.

خلاصه داستان : بنجامین 16 ساله است ، از یک طرف بدنش فلج شده و در ریاضیات نمره های شنیعی دارد و برای رفتن به مدرسه راهنمایی به مدرسه شبانه روزی می رود. سازگاری با محیط جدید در وهله اول دشوار است و وقتی عاشق دختر رویایی مدرسه ، مالن شود ، او مجبور است با مشکلات مختلف روی سن برود

Benjamin is a 16 year old with lousy grades in math, who switches to a boarding school to reach grammar school. Acclimatization to the new environment is difficult in the first place and he has to struggle with the various problems of coming of age, when he falls in love to the school's dream girl Malen.

خلاصه داستان : جوائو گریلو و شیکو بسیار فقیر و باهوش هستند که برای بقا تلاش می کنند و مردم را برای گذران زندگی فریب می دهند. پس از ملاقات با روسینها ، ثروتمند ، هر دو امیدوارند که سرانجام در زندگی تلاش کنند ، اما با ورود یک فرد برنامه های آنها خراب می شود....

The lively João Grilo and the sly Chicó are poor guys living in the hinterland who cheat a bunch of people in a small in Northeastern Brazil. When they die, they have to be judged by Christ, the Devil and the Virgin Mary before they are admitted to paradise.

خلاصه داستان : کوکی یک نویسنده ایتالیایی است که به کنیا نقل مکان کرده و در حفاظت از محیط زیست شرکت می‌کند. این فیلم بر اساس رمان خودزندگی به همین نام او نوشته شده است...

Inspired by the true story of indomitable Kuki Gallmann, the film tells of a beautiful and inquisitive woman who had the courage to escape from her comfortable yet monotonous life in Italy to start anew in the African wilderness with her son, Emanuele, and her new husband, Paolo. Gallmann faces great danger there but eventually becomes a celebrated conservationist.

خلاصه داستان : Mongryong با Chunhyang زیبا ازدواج می کند بدون اینکه به پدرش ، فرماندار Namwon بگوید. وقتی پدرش به سئول منتقل شد ، مونگریونگ مجبور است چونیهانگ را ترک کند و امتحانات خود را به پایان برساند. چونیانگ ، چون دختر مجلسی است ، از نظر حقوقی نیز مجانی است. وقتی خواستار وفاداری به همسرش است ، هنگامی که حاضر به اطاعت از فرماندار جدید بایون نمی شود ، او را کتک زده و زندانی می کنند. پس از سه سال ، مونگریونگ امتحان خود را پس می دهد و فرستاده پادشاه می شود. او درست قبل از اینکه چونیانگ را در جشن تولد فرماندار شلاق بزنند

A courtesan's daughter's fidelity to her husband, the governor's son, is tested when he and his family leave for Seoul and the new governor attempts to possess her.

خلاصه داستان : این فیلم زندگی روزمره واندا دوارته، یک معتاد به هروئین در لیسبون و جامعه ای که در آن زندگی می کند را دنبال می کند.

An unflinching, fragmentary look at a handful of self-destructive, marginalized people, but taking as main focus the heroin-addicted Vanda Duarte.

خلاصه داستان : وقتی ماتیو هجده ساله با ملاقات با سدریک نوجوان محلی با خانواده اش در ساحل تعطیلات را گذراند. پس از یک بوسه به شدت وابسته به عشق شهوانی، پسران شروع یک داستان عاشقانه پرشور، با لاغر-فرو بردن در شب، رقص برهنه در ساحل و عشق ورزی شدید در تپه های شنی؛ با این وجود ، وقتی ماتیو با رابطه جنسی خود کنار می آید و با مادر بیمار ، پدر غایب و خواهر بچه آزار دهنده کنار می آید ، پیوند او با سدریک تقویت می شود تا زمانی که منفجر شود.

Story of two gorgeous, young French boys who begin a passionate relationship that boils over and threatens to destroy both their lives. Shy 18-year-old Mathieu is on summer vacation in the south of France. He spends his days lazily sunning himself at the beach, until he spies the handsome Cédric and falls in love.

خلاصه داستان : یک جفت پلیس سخت توکیو در حال تحقیق درباره یک قتل وحشتناک هستند: قاتل پس از کشتن قربانی ، جمجمه خود را باز کرد و مغز خود را در خورشت پخت. وقتی می خواهند قاتل را ردیابی کنند ، متوجه می شوند که به معنای واقعی کلمه ، همه مظنون هستند. آیا آنها ترور را به پایان می رسانند ، یا اینکه آنها خودشان بخشی از آن خواهند شد

A pair of hard-boiled Tokyo cops are investigating a gruesome murder: after killing the victim, the murderer cut his skull open and cooked his brain in a stew. As they try to track down the killer, they discover that, quite literally, everybody is a suspect. Will they bring the terror to an end, or will they become part of it themselves?

خلاصه داستان : به نظر می رسد که سندی دوست داشتنی همه چیز را دارد - یک زندگی در حال رشد ، یک پسر جوان دوست داشتنی و یک شوهر ، جیمز که بیش از او می سازد. اما او ماهها پس از یک حادثه دلخراش اتومبیل که دختر آنها کشته شد ، از نظر عاطفی از او دور شده است. صبر و حوصله او باعث دردسر او می شود که به نظر می رسد برای انجام هر کاری در این زمینه ناتوان است. سپس روزی شوهرش مردی تغییر یافته به خانه می آید - عاشقانه ، مهربان و مشتاق گفتگو در مورد انتقال احتمالی او به شهر نیویورک. فقط یک مشکل وجود دارد: ادوارد را به زنجیری به صندلی در زیرزمین حومه شهر بردند ، که توسط گال سخت ، بت ، گروگان گرفته شده بود. پس آن مرد که به نظر می رسد ادوارد با سندی عشق ورزیده است کیست

Max never had the good things in life. A life of crime was his only legacy. So when he discovers an unknown brother, to whom fortune has granted all that is missing in Max's life, he decides to do anything to get what should have been his theft, kidnapping, murder, anything! Now all Max wants is his brother's money, his power and especially his beautiful wife!

خلاصه داستان : با تابستان درخشان ویتنامی به عنوان یک مکان ، پرتوی عمودی خورشید از ابتدا تا انتها زیبا است. این طرح پیرامون سه خواهر است که دو نفر از آنها خوشبختانه ازدواج کرده اند (یا به نظر می رسد). خواهر کوچک مجرد است و با برادر بزرگتر ناز خود که به شدت عاشق او است زندگی می کند. خواهر دوم با مردی ازدواج می کند که زن و فرزند دیگری در جای دیگری دارد که او به اندازه همسرش دوست دارد - با چند شرط ، او می پذیرد که ازدواج را ادامه دهد. خواهر سوم و شوهرش از کشف باردار بودن بسیار خوشحال می شوند و گرچه او وسوسه می شود ، شوهرش همچنان به او وفادار می ماند. جذاب ، آهسته ، ارزش اسمی ، فیلم حماسه خانوادگی

Hanoi comes across almost picture-perfect in director Tran Anh Hung's beautiful, elegiac tale about the lives and loves of three Vietnamese sisters. A mood characteristic of Hung's films is set early on with the vivid sounds of birds, insects and water and the way the lighting enhances the subtle use of color. They all combine to gem-like effect here.

خلاصه داستان : ایوان بکمن ، محبوب ترین عامل استعدادیابی هالیوود ، عزیز و ولیعهد La-La Land درگذشت. چگونه و چرا این اتفاق افتاد؟ آیا این مواد مخدر بود ، قتل یا افراط و تفریط ، یا شاید کلا چیزهای عادی تر؟ ما با پایان دادن به شروع و سپس منجنیق برگشتن چند روز به اوج زندگی درخشان ایوان در حالی که وی بزرگ ستاره بین المللی دون وست را بر روی کتاب های شرکت خود قرار می دهد

Ivan Beckman, Hollywood's most sought-after talent agent, the darling and crown prince of La La Land, is dead. How and why did it happen? Was it drugs, murder, or perhaps something altogether more mundane? We begin with an ending and then catapult back a number of days to the apex of Ivan's brilliant career as he bags international megastar Don West onto his company's books. We then follow Ivan through the highs, lows, and extreme excesses of his final days.

خلاصه داستان : دو غریبه شیفته در دنیایی سرد به دنبال مکانی گرم می گردند.

Young nurse Sissi lives a secluded life entirely devoted to her patients at Birkenhof asylum. Her first encounter with ex-soldier and drifter Bodo has a lasting impact. He causes an accident in which he provides first aid, Sissi wonders if he may be the man of her dreams. But when she finds him weeks later she is rejected, as Bodo is stuck somewhere between a traumatic past and a criminal future.

خلاصه داستان : نوازنده Prem Kapoor با خواهرش Neelu ، برادر شوهر Vinod ، خواهرزاده و برادرزاده اش زندگی می کند. او قصد دارد با نامزد خود ، نیشا ازدواج کند. متاسفانه در روز عروسی نیشا ظاهر نمی شود. وقتی پریم دل شکسته برای توضیح در مقابل نیشا قرار می گیرد ، به او اعتماد می کند که قرار است با یک مرد چند میلیونری از ایالات متحده که قول کمک به او را در حفظ خانواده و برادر کوچکتر بیمار دارد ، ازدواج کند. ویران شده Prem تصمیم به مصرف الکل می گیرد. سرانجام زمان می گذرد و پرم عاشق یکی از آشنایان خود ، پریا شارما می شود. اما قبل از اینکه پرم احساسات خود را ابراز کند ، پریا اعلام می کند که نامزدی خود را با "راول پولیا" برگشته است و این نخست وزیر را مجبور به مصرف الکل می کند اما سرانجام هنگامی که پرم می فهمد که "پریا" عاشقانه به او علاقه مند شده است ، یک پیچ و تاب ایجاد می شود

Prem Kapoor, an aspiring popstar, lives with his elder sister, Neelu, and brother-in-law, Vinod. Prem is in love with Nisha and both hope to marry soon...

خلاصه داستان : این فیلم که در فنیانگ ، استان شانشی واقع شده است ، روی گروهی از مجریان تئاتر آماتور متمرکز است که سرنوشت آنها سرنوشت مردم عادی در چین را نشان می دهد. این فیلم در سال 1979 با اجرای اعداد گروهی که بت پرستی از مائو تسه تونگ را اجرا می کردند ، آغاز شد و در دهه 80 پایان یافت ، زمانی که نمایش ها تأثیرات شدید غرب بر چین را فراگرفته بود ، دهه ای که چین شاهد تغییرات عظیمی بود

China's rapid changes from the late-1970s to the early 1990s, as seen through the lives of four performers in a theater troupe.

خلاصه داستان : چهار دختر دارد. هر چهار دختر آماده ازدواج نیستند ، هر کدام دلیل خاص خود را دارند. دختران همیشه در مورد کسی که با پیشنهاد ازدواج می آید ترفندهای شیطنت آمیز بازی می کنند و رئیس باند آنها دختر کوچک دورگا است. کادرخان از ازدواج دخترانش چنان ناامید است که آماده است به هر دامادی جهیزیه پنج کرور بدهد. Raja و Kanahaiya زمان کمی با مردان در فرودگاه هستند. راجو پاتل یک NRI از آمریکا است که برای ازدواج با یکی از دختران دانشوار به هند می آید. راجا و دانشوار ، راجا را با راجو پاتل اشتباه گرفته و به خانه می برند. برای بدست آوردن پنج کرور ، راجا مشکلات دختران را حل می کند و آنها را برای ازدواج آماده می کند. چگونه راجا مشکلات دختر را حل می کند قصه اصلی داستان است. آشیش ویدیارتی به عنوان یک شخص شیطانی در تبدیل شدن به یک شرور در فیلم ها ، نقش اصلی را در کل داستان بازی می کند

Dhaneshwar Pitamber, has four daughters. All the four daughters are not ready to marry, each one having their own reason. The daughters always play mischievous tricks on the one coming with a proposal of marriage, and their gang leader is the youngest daughter Durga. Kader Khan is so desperate to get his daughters married that he is ready to give a dowry of five crores to each son-in-law. Raja and Kanahaiya are small time con men at the airport. Raju Patel is an NRI from America who comes to India to get married to one of the daughters of Dhaneshwar.

خلاصه داستان : شش سال پس از ناپدید شدن برادر فیزا (کاریزما کاپور) ، امان (با بازی هرتیک روشن) در شورش های بمبئی 1993 ، او به دنبال او می رود. وقتی او را پیدا کرد ، با وحشت او می بیند که او به یک گروه تروریستی پیوسته است. او را مجبور می کند که به خانه بیاید ، و او سرانجام دوباره با مادرشان (با بازی Jaya Bachchan) دوباره متحد می شود. با این حال بیعت و افکار او باعث می شود که بخواهد به شبکه تروریستی ، به رهبری مراد خان (مانوج باجپای) ، بپیوندد. درگیری با دو مردی که فیزا را مورد آزار و اذیت قرار می دهند منجر به آشکار شدن ارتباط امان با شبکه تروریستی در مقابل خواهر ، مادر و پلیس می شود. اندوه و ناامیدی مادرش سرانجام او را به سمت خودکشی سوق می دهد

In 1993 Fiza's brother disappears during the riots in Mumbai. In 1999 Fiza is tired of waiting and goes looking for him.

خلاصه داستان : عکاسی با استعداد که در پاریس با یک روزنامه رسوایی‌ساز شغل پردرآمدی پیدا می‌کند و در حالی که در مقابل پیشرفت‌های جنسی یک عکاس دیگر مقاومت می‌کند، با یک ناشر کتاب کودکان عجیب و غریب درگیر می‌شود.

Clélia is a very attractive photographer starting a new job for a sensationalist newspaper. She soon becomes involved with three very different men: Cléve, a middle aged books editor, Nemo, a mysterious photographer and Rupert McRoi, the owner of the broadcasting and tabloid company where she works.

خلاصه داستان : تانیا به همراه پسرش آرتیم به لندن می آید و انتظار دارد که دوست پسر او را ملاقات کند. وقتی او نشان نمی دهد و مهاجرت می خواهد او را به روسیه بازگرداند ، او برای خرید مدتی درخواست پناهندگی سیاسی می کند. او هیچ تصوری ندارد که این کار آنها را حداقل برای یک سال به بازداشتگاه ، یک "شهر" حصارکشی شده نزدیک یک پارک تفریحی کنار دریا رها می کند. وقتی آنجا بود ، فهمیدن دوست پسر او هرگز کمکی به او نمی کند ، او فقط می خواهد به خانه برود ، اما پس گرفتن دادخواست پناهندگی ماه ها طول می کشد. نویسندگان پورنوگرافی او را دعوت می کنند تا برای پول نقد در خط بکشد. او توسط آلفی ، کارمند یک فروشگاه رفاه در مرکز دوست شده است. او یک رویا پرداز است

Tanya leaves Moscow with her street-wise 10-year-old son Artiom to meet her English fiancée in London. But after he fails to turn up at the airport, Tanya, intent on staying in England, is forced to apply for political asylum and transferred to Stonehaven, a grimy former seaside resort where refugees are housed.

خلاصه داستان : گنگرام با نام مستعار گانگا توسط والدین تربیتی او که در روستا زندگی می کنند بزرگ شده است بنابراین او به زندگی در روستا عادت می کند. 24 سال بعد ، پدر و مادر مولد میلیونر اویناش و همسرش رادا به خواستگاری او می آیند تا به خانه ییلاقی خود در شهری برود که گانگا با آن موافقت می کند و برای خداحافظی از دوستان و دوست دختر خود ساونی می رود. در حالی که در شهر گانگا را به برادر بزرگتر خود ، میلیند ، همسرش ، سوپریا و برادر کوچکترش معرفی می کنید. گانگا سازگاری با زندگی در شهر بسیار دشوار است و اغلب او را دست و پا می زنند. آویناش ازدواج خود را با تینا به همان اندازه ثروتمند تنظیم می کند

Gangaram alias Ganga has been raised by his foster parents who reside in the village thus he gets accustom to village life. 24 years later his birth parents multi-millionaire Avinash and his wife Radha comes to ask him to move into their bungalow located in the city to which Ganga agrees and goes to bid farewell to his friends and girlfriend Saawni. While in the city Ganga is introduced to his elder brother, Milind, his wife, Supriya, and his younger brother; Ganga finds it very hard to adjust to the city life and is often scuffed at. Avinash arranges his marriage with equally wealthy Tina to which he agrees although he is not comfortable with this marriage as he is still in love with Saawni; meanwhile Ganga's honest policy gets him and his new found family into further problems.

خلاصه داستان : عروس را با خودم میبرم ساپنا والدین خود را در سنین پایین از دست داده است و با سه عموی عجیب و غریب خود زندگی می کند - بهولا ناث یک فرد تناسب اندام است، پرابهو ناث یک فرد عمیقاً مذهبی و ویکی نات یک شخص باهوش دیسکو است. ساپنا از رفتارهای عجیب و غریب آنها به ستوه آمده و به اروپا می گریزد و در آنجا با راجا ملاقات می کند. کیف او دزدیده شده است و از این رو او باید از نظر مالی به راجا وابسته باشد. در طول این تور...

Sapna has lost her parents at an early age and lives with her three quirky uncles - Bhola Nath is a fitness freak, Prabhu Nath is a deeply religious fellow and Vicky Nath is a disco-savvy dude. Sapna is fed up of their quirks and runs away to Europe where she meets Raja. Her purse is stolen and hence she has to depend financially on Raja. During the course of the tour they fall in love after much bickering. When Raja comes to know that to marry Sapna he has to convince her three uncles for their support, he sets off on his mission.