در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Pitfall 1948... لطفا منتظر بمانید ...
"جان فوربز" یک مرد متاهل است که از کار خود به عنوان یک مدیر بیمه خسته شده است.اما وقتی به "مونا استیونز" آشنا می شود زندگی برای او رنگ و بوی دیگری پیدا می کند...
تنظیم کننده بیمه متاهل جان فوربس در حالیکه دوست پسرش در زندان است ، مورد مونو استیونس قرار می گیرد ، و همه عواقب جدی را متحمل می شوند
دانلود فیلم Pitfall 1948 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با فیلم نوآر در یک تقاطع اساسی ظاهر میشویم که اعتقادات قدیمی در آنجا انجام نمیشود. یک درگیری جهانی میانجی شده بود، با واژگونی عمیق خانه برای چند سال یا برای همیشه. مردم از پیش بینی پذیری حذف شده بودند و به زندگی شگفت انگیز جدیدی فرستاده شده بودند.
تجربه آمریکایی ها از درگیری به شیوه ای قابل توجه متفاوت است. تمام جهان در بستر دشواری غوطه ور شده است، غوغایی که بر اساس دیدگاه آمریکایی ها برای اهداف کلی مهم نبوده است. احساس خوشحالی از سوار شدن به کمک دنیا، دانستن اینکه یک روز به زودی تمام خواهد شد. با این حال، فوراً، نزدیک به پایان خانه های آمریکایی جایی است که افراد آنها را ترک کردند. به عنوان یک چیز اضافی کوچک، رکود به طور ماوراء طبیعی ناپدید شده است، و افق را پاک می کند.
بنابراین، پس از بازگشت، جهان به چیزی گیج کننده تبدیل می شود که احتمالاً احساس می شود. با دیدن همه چیز حذف شده و در هوا، آیا از شما انتظار می رود که با خانه و کاری که برای آن رفتید خوشحال باشید؟
امشب نمی توانم بخش بهتری از این را در سرزمین فانتزی نوآر تصور کنم. فیلم کوچکی در اینجا، هیچکدام، و من آن را بالاتر از تعداد قابل توجهی از فیلمهای مشهور قرار میدهم. این بخشی از چند نوآر لیزابت اسکات است که او در بازه زمانی کوتاهی که فهمید چگونه شغل ایجاد کند، انجام داد. ایده جالبی بود که خواندم، او ممکن است بفهمد که چگونه (در کنار دیگران) در حالی که سرگرمیهای منظم دیگری درگیر جنگ بودند، در هم شکسته شود.
به هر حال، من در نهایت شیفته او شدم. هفته قبل من فکر میکنم او واقعاً فردی ارزشمند است، و داشتن گزینهای برای دیدن او در صحنههایی که فیلمهایی مانند این و گذشته از نقطه بیبازگشت برای اشکها ارائه میکنند، این دو کافی هستند. نزدیکترین برابری که می توانم تصور کنم جنا رولندز است. شکوه بی پیرایه مشابه؛ سختی دور چشم ها و پوزخندی که نمی تواند بپوشاند درد دارد. احساس مشابهی از یک فرد گسترده و افراطی که میداند چگونه به حق خود بپردازد و چگونه تنها باشد. لیزابت احتمالاً رفتاری افراطی داشته است و علیرغم این واقعیت که به نظر میرسد او در چند شغل معمولی هدر رفته است، مطالب اینجا برای او عالی بود.
این با تمام آنچه که اخیراً گفته شد مرتبط است. بیدمشکی واهی که از خانه مراقبت از قدرت بیرون میرود، کسی که از این احساس که در شهر میتوان زندگی دیگری را سپری کرد، آزارش میدهد.
فقط با چند ضربه قلممو در صحنههای اولیه، متوجه میشویم فریبکاری که به فضای تفکر ما تبدیل می شود. خانه ایده آل آمریکایی جایی در لس آنجلس پس از بلوم، همسر اخیراً فرآیند تهیه صبحانه را تکمیل کرده است، شوهر در حال آماده شدن برای کار است. آنها ثروتمند نیستند اما به راحتی در کلاس مرکزی قرار می گیرند.
در صحنه ای باشکوه در حالی که او او را به سر کار می برد، او با خستگی به این فکر می کند که آیا تمام زندگی همین است یا خیر. او فکر می کند که با هم به آمریکای جنوبی می روند. داشتن گزینه ای برای یافتن هوس شدید در این تجارت ها فوق العاده است، او متوجه می شود که هیچ کس به آمریکای جنوبی نمی رود یا محل کار خود را ترک نمی کند، اما یک ناامیدی آرام و منظم تر، ناامیدی که از چنین زندگی فعلی پشتیبانی می کند. .
در این همکار حفاظتی مرسوم، میتوانیم یکی از آن افرادی را ببینیم که در اثر درگیری از بین رفتند و احتمالاً بعداً به زندگی مشابهی بازگشتند. حتی نباید درگیری هولناکی در اوکیناوا یا اوماها باشد، زیرا موقعیت او در دنور، کلرادو در موقعیت امنی قرار گرفته بود.
یکی دیگر از موارد فوقالعاده این است که در تمام طول فیلم فکر میکنید که بچهها اینها هستند. روز آن را ساده است. در تلاش برای مطالعه فرزندش از یک کتاب قدیمی در مورد تعهدات غربی، این جوان به وضوح طرفدار کتاب های کمیک خود با جانوران خارجی است. این جوان ممکن است با توجه به سختیهای دوران قدیم به یک فرد مسن تبدیل شده باشد.
این چیزی است که در اینجا بسیار عجیب است، چیدمان ما در زندگی استاندارد که به طرق مختلف ادامه دارد. بی وقفه او مدتی پس از آن با یک خانم دوست داشتنی ملاقات می کند، او در شغل حقیرانه خود به عنوان متخصص حفاظت به جای او رفته است. آنها واقعاً شروع به قدردانی از یکدیگر می کنند. بودن با تعهدات او یک نوع دیگر از زندگی است که در آن می توانید به سادگی قایق سواری کنید و ظهر برای نوشیدنی توقف کنید. در هر صورت، او یک خانم نقشه کش نیست، فقط یک خانم معمولی است. تعهد آنها انرژی غوغایی نیست که در اطراف روح می چرخد، هرچند یک هوس کوتاه از علاقه آرام، شاید همین یک بوسه را که ما می بینیم.
البته در دنیای خیال انگیز نوآر، توطئه های نوآر فعالانه در حال چرخش هستند. من به شما منتقل می کنم تا ببینید چه اتفاقی می افتد. با این حال، باز هم، هیچ چیز عجیب و غریبی نیست، حس این است که زندگی می تواند به سادگی در امتداد این خطوط یا در طول چند روز پرتاب شود، زندگی معمولی پر از معما و حادثه. بوسیدن بانوی دیگری در یک عصر بی خطر یعنی چه؟ به این معنی است که یک شب کسی بیرون از خانه شما را نگه می دارد.
این یک کار فشرده است که برای انعکاس زیاد است، درباره روزهای کندی که به نظر می رسد یکسان و خط افق گسترده تر هستند. مغز تصاویری را می بیند که دائماً طولانی هستند، او برای فرزندش که از یک رویای وحشتناک ترسیده است، پاک می کند. حوالی عصر، بخشی از این عکس ها در رویاها پاک می شوند.
دانلود فیلم Pitfall 1948 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تله آندره د توث در پناهگاه امن خوشبختی وطنی پس از جنگ باز می شود. جین وایات تخمها را در یک ماهیتابه چدنی میشکند تا به همسرش، دیک پاول، مامور ادعای حفاظتش، و فرزند جوان موهای ژولیدهشان سرو شود. طاقچه صبحانه راحت که در آن صبحگاهی معامله میکنند، سناریویی را تصور میکنند که در آن مبادلات مراقب چشماندازی از مناطق کالیفرنیای جدید و اعتبار چرخش و نتایج قابل تصور روشنی است که هنوز قابل درک نیست. به هر حال، همانطور که وایات پاول را به مرکز شهر لس آنجلس میراند (خانوادههای دو وسیله نقلیه در واقع در اطراف پیچ هستند)، او قبل از اینکه گونهای او را ببوسد، غافل از کار عادی و برنامه دقیق خود غر میزند. زخم به گل رز حمله کرده است. همانطور که بعداً اعتراف می کند، احساس می کند که در عمق شش فوتی گیر کرده است و در آرزوی فرصت تجربه است. او بیشتر از چیزی که برایش معامله کرده است، دریافت می کند.
ریموند بر، متخصص محرمانه، «وحشیانه» است که در دفترش منتظر او است، که در مورد مجرمی محکوم شده است که سازمان را فریب داده است. جنایتکار (بایرون بار) بخش عمده ای از پول نقد خود را که به سختی به دست آورده بود را با استفاده از خز، یک گروه عروسی و در کمال تعجب، یک قایق تندرو کوچک به معشوقش (لیزابت اسکات) هدر داد. بور، در طول یورش ناخوشایند خود، به شدت ولخرجی متعصبانه به او پرداخته است، با این حال پاول به او هشدار می دهد و می گوید که او پرونده را خودش به پایان می رساند.
در ابتدا اسکات پاول را تنها به عنوان "مردی با کیف دستی" بهانه می کند، ارزیابی ای که به شدت با ترسناک ترین تصویر ذهنی خود به حساب می آید. با این حال، برای هیچ کس شوکه نمی شود، در این محیط هوای اقیانوس آرام و ناامیدی زناشویی، او به سراغ او می رود که ولخرجی های خود را به همراه داشته باشد، چیزی که در نهایت به اشتراک گذاشته می شود. آنها در قایق او در اطراف بندر پاره می کنند، سپس باقیمانده ظهر را در یک نوشیدنی مخلوط کم رنگ و آرام می گذرانند. او تا ساعتهای کوچک به اجاق و خانه برنمیگردد.
یک شب که فرزندش با رویاهای بد به هیجان میآید، پاول خطاب به او میگوید: «فقط عکسهای عالی بگیر و فقط رویاهای عالی ببین. ' این نمونه ای از انجام آنچه می گویم است، نه کاری که انجام می دهم. پاول با انحراف از شیوه زندگی صادقانه، زنجیره ای از مناسبت های مضر را به راه انداخته است. بور مخرب در بیرون از اسکله به او حمله می کند. اسکات متوجه می شود که پاول زندگی خود را به عنوان یک پدر ازدواج کرده پنهان کرده است. پلیس سابق بور شروع به بازدید از بار در ترکیب می کند، بذر میل را می کارد و برای تلافی برنامه ریزی می کند. مناسبتها در یک شب نفرتانگیز با مجموعهای از قتلها مواجه میشوند که سریعتر، ظاهراً تاسفآورتر از مردهها را رها میکنند...
فیلمنامه جی دراتلر (برگرفته از رمان خودش) رگهای پویا را نشان میدهد. مدیریت شکن های کوتاه و دمدمی مزاج افراد کنترل کننده و احتمالاً وحشیانه استالکرها. محتوا نیز به خوبی در خدمت بازیگران جمع آوری شده است. درست است، با وایات، با لباسهای مجلسی آستین کلاهدار و لفاظیهای مدرسهاش، کار زیادی نمیتوان تمام کرد، با این حال او بیش از دو سال پس از این واقعیت بهعنوان یک زن مهلک در «کسی که خود را فریب داد» قابل تصور است. در اینجا، او طرف مخالف آن مستبدان مرد است، همسری که اعتقادات نجابت روستایی اش در سنگ مرمر سرد حک شده است (او پیشرو ضعیف هریت کریگ جوآن کرافورد است).
با این حال پاول از تمایل کلیدی خود استفاده خواهد کرد، نارضایتی را از بین می برد، و اجازه می دهد تا به یک بدبختی تقریباً فروتنانه تبدیل شود. اسکات، که به طور مداوم یک حضور بدنام و در عین حال سرگرم کننده ای با محدودیت هاست، بخش دلپذیری را به عنوان یک قربانی گیج شده و ضعیف از کسانی که خواسته و ناخواسته وارد زندگی او می شوند، می یابد. Burr، چهارمین بار (بعد از وایات!)، به طور بالقوه بهترین عوارض را دارد. او که در آخرین بخش دهه 40 بسیار دنبال شد، به عنوان احتمالاً ترسناک ترین وزین، او این علاقه را با دادن جنبه های اضافی (و شاید ناخواسته) به هولیگان هایی که بازی می کرد، به دست آورد. مانند هیولای فافنر در داس راینگولد، او اجازه میدهد تا حس اشتیاق، پریشانی را در زیر کلیت توده ترسناکاش نشان دهد (و در حالت غمانگیز، این شاید بزرگترین کار او باشد).
دی توث، که بهتر با وسترنها و پیکسلهای ترسناک سه بعدیاش مانند Place of Wax مرتبط است، در Entanglement یکی از بیگمانترین عناوین چرخه نوآر را ساخت. Pitfall که به طور مکرر در ده رکورد برتر، حتی آنهایی که با کنتراست بالا در فیلم Pitfallهای نادرست دوران پس از جنگ ذکر شده، ارجاع داده نمیشود، این فرض را دارد که گمراهکننده، حیله و خیانت را در جایی ترتیب دهد که به احتمال زیاد جایی نداشته باشد در خانههای خیابانی یا پدهای آپارتمانی، اما درست در هسته یک خانواده آمریکایی کتاب داستان (این یکی از سرکشترین فیلمهای آن دوره است). با این حال، در نتیجه فاصله زیادی تا رهاسازی طوفان زشت ترس، دی توث جدایی سرد را برمی گزیند.
دانلود فیلم Pitfall 1948 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
عجیب است که باور کنیم دیک پاول، که در بسیاری از کمدیهای سبک در طول مدت طولانی و فیلمهای سینمایی که میتوانی هر فردی از سنین 2 تا 82 را به آنها ببری، بازی واقعاً محکمی برای فیلم نوآر بود. آیا می توان گفت که او رابرت میچام بود یا هیدن معتبر؟ نه (هر چند در آن نقطه چه کسی است)، و او باید برای این تعهد ایده آل می بود. او به هر نحوی تماشای مارلو را در فیلم Pitfall Murder, My Sweet و در Entanglement تماشای مارلو را درگیر و به طرز تکاندهندهای لذتبخش ساخت و در Entanglement وظیفه بازرسی حفاظتی را بر عهده گرفت و قطعهاش را به همان روشی که فرد مک موری در بازپرداخت دوگانه انجام داد، انجام داد. مانند آن فیلم، «هانکی پانکی» و حیله و قتل وجود دارد، با این حال خطرات مختلفی وجود دارد و لحن آن به طور مداوم کمتر شوخی است و بیشتر در یک واقعیت خفهشده و عملاً بدبخت قرار میگیرد.
مرد محافظ پاول به سادگی است. به طور کلی در مورد زندگی خود، نه اینکه او نیمه بهتر و فرزند خود را دوست ندارد، اما باید به طور مداوم به یک کار مشابه برود و کارهای وحشتناک مشابه انجام دهد. تبادل نظر هوشمندانهای وجود دارد (هرچند با لحنی آرامتر منتقل میشود، به احتمال زیاد به آلن ریکمن فکر کنید که او آمریکایی است)، و عموماً در بیست دقیقه ابتدایی که ما آماده میشویم: جان فوربز باید به این موضوع فکر کند. شرایط نقدی خانم مونا استیونز (لیزبث اسکات با صدایی که اساساً دود را استنشاق می کند، با فرض اینکه خوب به نظر می رسد) و این دو به نوعی با هم دوست می شوند (وقتی یکی از آنها فکر می کند که چه کسی قایق دارد. تلاش برای پر نکردن کسی در مورد). مالش دو چیز را همراهی می کند: کارآگاهی که زمانی پلیس بود (ریموند بور چهره ای به یاد ماندنی را برش می زند، به نظر من اکثراً شانه های گشاد است) که واقعاً برای مونا داغ است و هیچ پاسخی را خیلی موثر نمی پذیرد. به همین ترتیب مرد مونا، که با سوءاستفادههای خود باعث ناامیدی زیادی برای مونا شد و برای مدت طولانیتری در زندان به سر میبرد.
این نوآر است که بیشتر مربوط به مخاطرات فردی است - یک بخش از میان شخصیتها کلاهبردار هستند، یا کارهایی مانند نفوذ کردن یا شلاق زدن به کسی یا (بدیهی است) به دست گرفتن سلاحی که او (یا او) ممکن است از آن استفاده کند - انجام میدهند - و این به یک تعهد ختم میشود. بدیهی است که ما خیلی از آنها را نمیبینیم، این مربوط به دهه 1940 است (تقریباً شوکه شدهام که حتی اجازه دادند پاول در حوالی وقت عصر بیرون برود، نمیتوانم به کاری که او آنجا انجام میداد فکر نکنم، عزیزم) ، اما این یکی از آن داستانهای فوقالعاده و پرپیچوخم است که یک سوال واقعی و بزرگ در مورد کیفیت اخلاقی را مدیریت میکند. با این حال، این مربوط به دهه 40 میلادی است و نوعی تلنگر «همه ی سنین» است، که تا حدودی به دلیل دیدگاه آن در کتاب های مصور در دو یا سه صحنه (در واقع، این اتفاق می افتد)، در واقع یک جست و جوی باتجربه در بی وفایی و دروغ هایی است که به خودمان می دانیم. در موقعیتهای وحشتناک.
و در حالی که نمیدانم در اولین نرخ نوآرهای بداخلاقی مانند بازپرداخت دوگانه قرار میگیرد یا خیر، به این معنی نیست که برداشت خودش را کاهش نمیدهد: اسکات برای این کار سرگرمی قابل توجهی است، و چیزی که من ترجیح می دهم این است که او ممکن است مانند یک زن مهلک به نظر برسد، با این حال او معقول تر و باهوش تر است. او می تواند با این فرض که نیاز دارد با خودش کنار بیاید، با این حال بی دفاع تر از آن چیزی است که من به دیدنش عادت دارم. شخصیت او نیز در آشفتگی به سر میبرد، و وقتی صحنهای مانند زمانی که بور به هوش میآید، آه، او را در محل کار خاص خود ملاقات کنید (او لباسهایی میپوشد تا به خریداران قریبالوقوع خودنمایی کند، و او با در نظر گرفتن همه چیز به او نگاه میکند. ) فوق العاده است و در عین حال به روشی کندتر و به طور جدی تهدید کننده است. شما احساس میکنید اسکات را گرفتار کردهاید، زیرا او باید بایستد و جلوی او به رخ او بکشد، و این نمونهای از این است که دی توث یک رئیس شایسته است تا جایی که برای آخرین ضربات زمانبندی میشود.
ممکن است چند نقطه را به همراه داشته باشد. شما می توانید انتظار داشته باشید - این دوره کد هیز است، بنابراین، می دانید، افراد خاصی به عنوان جایگزینی از کد، کدهای خود را دریافت خواهند کرد - اما به طور کلی این به دنبال نمایش اول و دوم سواری هیجانی است، و پاول می تواند آن رقابت را به سادگی انجام دهد. در شهر قدم می زند یا در رختخواب در کنار نیمه بهترش می ماند. این کمتر به مولفه دنیای پنهان جنایی مربوط می شود تا s*** که «جو متوسط» می تواند خود را وارد آن کند، با برخی از طنز (بالقوه توهین آمیز) که به طور معقولی در همه جا پخش شده است.
دانلود فیلم Pitfall 1948 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
الزام خانواده های طبقه کارگر به حفظ ظاهر باعث می شود فشارهای خاص، اعصاب و آب و هوا عنصر معمولی زندگی آنها باشد و در این نوع آب و هوا، اغلب این جوانان هستند که بیشترین تجربه را دارند. در یکی از قویترین صحنههای «پیتفال»، مرد جوانی خواب بدی میبیند که پدرش به سرعت آن را با متهم کردن کتاب کمیکی که بچه قبل از تکان دادن سرش در حال مطالعه بود، قانونی میکند. پدر کاملاً از اینکه رفتار روزمره او برای فرزندش چه معنایی دارد و اینکه او دلیل واقعی ضعف ها و ترس های پسرش است کاملاً بی اطلاع است.
علی رغم داشتن خانواده، شغل ثابت و خانه در حومه شهر، جان فوربس (دیک پاول) عمیقاً از برنامه خفه کننده ای که روال عادی او شده است، ناامید و عصبانی است. او در خانه خرچنگ است زیرا احساس می کند "در یک سنگر به عمق شش فوت است" و همسر صبورش به تمسخر او پاسخ می دهد و به او دلداری می دهد که کاری که انجام می دهد با توجه به این واقعیت که او و امثال او "ستون فقرات کشور هستند" سودمند است. ".
در آژانس بیمه مشترک المپیک، فوربس مسئول بازیابی مجموعه ای از چیزهایی است که با پول نقد توسط دزدی به نام بیل اسمایلی (بایرون بار) که اکنون در زندان است، خریداری شده است. پس از اینکه بازرس محرمانه "مک" مک دونالد (ریموند بر) که به همین ترتیب برای سازمان کار می کند، متوجه می شود که اسمایلی هدایای گران قیمت مختلفی را برای عزیزش خریداری کرده است، فوربس تصمیم می گیرد برای یافتن اطلاعات بیشتر از مونا استیونز (لیزابت اسکات) دیدن کند. مونا یک مدل سبک چشمگیر است و کاملاً با بررسی فوربس همکاری می کند. او از این که او را صرفاً «مرد کوچکی با کیف دستی» میبیند ناامید است و عملاً متقاعد شده است که با او برای سوار شدن به قایق تندرو که اسمایلی به او داده بود، برود. شام و غیره دنبال میشود و فوربس تا ساعات اولیه صبح روز بعد به خانه باز نمیگردد.
وقتی مکدونالد، که شیفته مونا شده بود، فوربس را میبیند که خانهاش را ترک میکند، در نهایت او را ترک میکند. فوق العاده مشتاق است و به طرز وحشیانه ای به او ضربه می زند. زخمهای فوربس او را از رفتن به سر کار باز میدارد و وقتی مونا متوجه میشود، به دیدن او میرود، اما متحیر میشود که متوجه میشود که او ازدواج کرده است، بنابراین تعهد آنها بسته میشود. مک دونالد اقداماتی را انجام می دهد تا به سو فوربس (جین وایات) در مورد این تعهد بگوید و پس از اینکه فوربس او را شلاق می زند و اسمایلی از زندان آزاد می شود، مک دونالد با گفتن همه چیز به اسمایلی مقابله می کند، به او اسلحه می دهد و به او قدرت می دهد تا به فوربس بازگردد. سپس مک دونالد، در آن مرحله، تلاش می کند مونا را مجبور کند که با او ناپدید شود، اما به طور طبیعی، او افکار متفاوتی دارد. اختلالی که در پی میآید سپس باعث میشود دو نفر از شخصیتهای اصلی به ضرب گلوله کشته شوند و دیگران با آیندهای فوقالعاده تلخ روبرو شوند.
دیک پاول در حین نشان دادن کاستیها و نارساییها، فورانهای شکاکانه فوربس و غرغرهای مداوم را به زبان میآورد. خودمحوری که شخصیت او را به سمت گمراه کردن مونا سوق می دهد، از نیمه بهترش و مدیرانش عبور می کند و به وضعیت نزدیک به خانه و بهبود ذهنی پسرش قبل از پایان دادن به شرایط بسیار وحشتناک تر از آنچه که در آن شروع کرده بود آسیب می رساند. ریموند بور فوق العاده ترسناک است. بهعنوان آنتاگونیست دستکاریکننده این قطعه که بیمعنا، منحط و بسیار مشتاق است و لیزابت اسکات در شغلش بهعنوان بلوند ضعیفی ایدهآل است که فوربس، مکدونالد و اسمایلی بدون هیچ نقصی با او برخورد جدی میکنند. جین وایات و جیمی چیس نیز بهعنوان همسر و پسر فوربس، نمایشگاههای حمایتی بزرگی برگزار میکنند.
«تله» در دورهای پس از جنگ جهانی 11 روایت میشود و در ساعت تحویل آن باید به صراحت طنین انداز شده باشد. بسیاری از افراد که به دلیل عوامل متعدد، سازگاری با رهنمودها و فرضیات زندگی روستایی در آن زمان برایشان چالش برانگیز بود. این یک زنگ بیدارباش است که هشدار می دهد که چه اتفاقی می تواند برای هر فردی بیفتد که خود را تنظیم نمی کند و به همین ترتیب یک فیلم بسیار ساخته شده است که نمایش و وقوع زیادی را در مدت زمان کوتاه پخش خود دارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.