دو پارتیزان شوروی از گروه خود که به شدت گرسنه هستند جدا می شوند تا به مزرعه ای در نزدیکی رفته و تجهیزات تهیه کنند. نیروهای آلمانی پیش از آنها به مزرعه می رسند به همین دلیل آنها باید به سفری خطرناک در قلب منطقه دشمن بروند و...
در یخبندان زمستان جنگ جهانی دوم ، دو پارتیزان طرفدار اتحاد جماهیر شوروی - سوتنیکوف و ریباک - برای یافتن غذا برای خود و هموطنان حرکت می کنند. آنها یک گوسفند را در خانه یک رئیس کل آلمان پیدا می کنند اما هنگام دستگیری توسط گشت نازی ، بازگشت آنها به اردوگاه قطع می شود. اسوتنیکف که زندانی شده است ، بر اعتقادات خود پایبند است و علی رغم آزار جسمی و شکنجه ، از پاسخ دادن به هرگونه سال امتناع می ورزد. از طرف دیگر Rybak استدلال می کند که از آنجا که آنها چیزی نمی دانند ، باید به راحتی به همه آنها بگویند که می دانند و برای زنده ماندن هر کاری از دستشان بر می آید انجام می دهند. یکی از آنها زندگی می کند
صعود دو پارتیزان شوروی در ماموریت جمع آوری مواد غذایی با سرمای زمستان، آلمانی های اشغالگر و روان خود دست و پنجه نرم می کنند...
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شپیتکو همسر الم کلیموف فیلمساز روسی است که فیلم تجاری معروفتر بیا و ببین محصول 1984 را کارگردانی کرد، که عموماً به عنوان یکی از واقعگرایانهترین فیلمهای جنگی تاریخ شناخته میشود، بدون هیچکدام، به دلیل شدت شاعرانهای که دارد قابل توجه است، اما من معتقدم The Ascent فاقد پیچیدگی درونی The Ascent حتی بزرگتر روسی، که نه تنها ترسهای گرافیکی بیرونی را بررسی میکند، بلکه تصاویری واقعاً الهامبخش با تمرکز بر افراد یا گروههای کوچکی از شخصیتها پیدا میکند که منعکس کننده جنون مطلقی است که در درون این انسانها رخ میدهد، که پایان آن به سادگی است. هیبت انگیز گلوله ها در حال پرواز هستند و اجساد در درگیری با اسلحه بر سر تیتراژ ابتدایی فیلم می میرند، جایی که شدت فیلم در طول مدت زمان از بین نمی رود، با تمرکز بر چهره های ترسناک، سربازان فرسوده که تقریباً چیزی برای خوردن ندارند، جمعیت وحشت زده تحت اشغال، کودکان گرسنه با مادران سنگزده، که همگی در منظرهای بیپایان از برف سفید پراکنده شدهاند. مانند جرثقیل ها در حال پرواز هستند (1957)، این نشان می دهد که ارتش روسیه در حال عقب نشینی است، یک شوک آسیب زا در اوایل جنگ زمانی که آنها تقریباً از بین رفتند. حومه روسیه توسط نازی های آلمانی تسخیر شده است که شهروندان را به وحشت می اندازند، غذای آنها را می دزدند و آنها را تحت فشار مجبور می کنند تا به چشم و گوش مخبر آنها تبدیل شوند. آنچه سربازان روسی در زیر پوشش جنگل ها پنهان می شوند، اما مجبور می شوند اکتشافات غذایی را به مزارع همسایه بفرستند. The Ascent درباره دو سرباز است که از همان ابتدا در یک ماموریت تقریبا غیرممکن هستند، زیرا غذای کمی در هر کجای زمستان باقی میماند. یکی سالم و تناسب اندام است، ولادیمیر گوستیوخین در نقش ریباک، در حالی که دیگری، بوریس پلوتنیکوف در نقش سوتنیکوف، با سرفههای سلی و در نهایت گلولهای در پایش که تقریباً مرگ او را رها میکند، کند میشود، اما شریک زندگیاش قهرمانانه او را نجات میدهد. همانطور که آنها از میان برف های زانو عبور می کنند، در برخی نقاط با محافظت ناکافی در برابر عناصر خشن، مانند بسیاری دیگر از فیلم های روسی، خزیده اند، طبیعت به خودی خود سرسخت ترین دشمن آنها می شود.
اسپویلرها!! همه چیز به موضوع بقا خلاصه می شود. هنگامی که آنها به مقصد خود می رسند، مزرعه تخریب شده و در حالت آوار رها شده است و به سمت سرزمین های اشغالی آلمان پیش می رود، جایی که مزرعه بعدی توسط یک همکار سالخورده شوروی که از مجازات نازی ها می ترسد، اداره می شود. سربازان پارتیزان او را ترسو میدانند، اما حرکت میکنند، جایی که در نهایت اسیر میشوند و به اردوگاه نازیها در یک شهر مجاور آورده میشوند و همراه با مادری مغرور و محافظ (لیودمیلا پولیاکوا) که به مخفی کردن آنها کمک میکند، به عنوان زندانی نگهداری میشوند. آناتولی سولونیتسین، مدافع سرسخت تارکوفسکی، در نقش پورتنف، بازجو، معلم روسی از آکادمی مجاور که به هوادار نازی ها تبدیل شده بود، ظاهر می شود. شکنجه و اعدام هموطنان روس توسط روس ها عمق تباهی جنگ است و سولونیتسین در نقش نفرت انگیزی که کاملاً برای آن مناسب است، درخشان است. با توجه به آنچه میتوانیم ببینیم، وقتی افسران نازی در مجاورت یکدیگر چت شادی میکنند، او حتی در میان این گروه نیز یک فرد خارجی است و در عوض بهعنوان یک قبراق سیاهپوش مخوف دیده میشود که به طور معمول مردان را به قبرشان میفرستد. تماشاگران از مشاهده اعمال شکنجه بر سوتنیکوف در امان نیستند، او چیزی جز تحقیر ارائه نمی دهد، در حالی که ریبک آزادانه صحبت می کند، به امید اینکه جان خود را نجات دهد، اما هر دو محکوم به مرگ هستند، اگرچه به ریبک فرصتی برای خدمت به رایش آلمان ارائه می شود. مامور پلیس مادر، همکار سالخورده و یک کودک به این گروه اضافه می شوند و یک شب گذشته را زنده با هم می گذرانند و با هم در مورد شایستگی های یک سرباز، میهن پرستی، مادر، ترسو یا همکار بودن بحث می کنند. به نظر میرسد که هر کدام بهطور فردی به دلیل نیاز مبرم به زنده ماندن، هدایت میشوند، اما سوتنیکوف خود را به عنوان یک نمونه از خود نشان میدهد و تلاش میکند تا به گناه خود اعتراف کند تا دیگران را در امان بگذارد، جایی که عنوان انتخابی مناسب نشاندهنده رستگاری معنوی اوست.
توسط صبح روز بعد، پورتنوف کمی سرگرم به نظر می رسد، و آنها را به دلیل تمایل ناگهانی آنها برای صحبت مسخره می کند، اما به هیچ کس به جز ریبک که برای حفظ زندگی خود تغییر سمت می دهد، دریغ نمی کند و در افکارش منطقی می گوید که اگر زنده است، حداقل فرصتی برای فرار دارد. اما هیچ راه گریزی نیست - نه از این عذاب. آنچه اتفاق میافتد با ظرافت و ظرافت شاعرانهای عالی نشان داده میشود، زیرا شاهد خیانت جنگ بدون شلیک حتی یک گلوله هستیم، زیرا اعدام با دار زدن به یک نمایش عمومی تبدیل میشود، جایی که روستاییان در نوک تفنگ مجبور به شهادت میشوند. . سرعت و شدت دلخراش The Ascent بی امان است، زیرا هیچ لحظه ای بدون تهدید قریب الوقوع وجود ندارد. از فاصله نزدیک با استفاده از پرتره ها، به خصوص پسر جوانی خشن در پایان که به مردان محکوم نگاه می کند، که ارتباطی سورئال با نسل بعدی برقرار می کند بدون اینکه هیچ کلمه ای گفته شود، که توسط موسیقی وحشتناک روانشناختی آلفرد شنیتکه که شبیه به موسیقی یکپارچه متعالی و در عین حال به شدت آزاردهنده از کوبریک 2001: A SPACE ODYSSEY (1968). طراحی صدای The Ascent بسیار پیشرفته و منحصر به فرد مدرن است، که در آن استفاده از صدای خارج از صفحه به طور مداوم اعصاب خام هر لحظه، پارس سگ ها، وزش باد، شلیک گلوله، پچ پچ نازی های نزدیک به آلمانی ترجمه نشده یا خندیدن سادیستی به درماندگی آنها را آشکار می کند. ، که فقط تنش وحشتناک را به ارتفاعات دیوانه کننده می رساند. از بسیاری جهات شبیه «اشتیاق جوآن آ آرک» (1928) درایر، دیوانگی مطلق در اینجا آشکار می شود، درک بی امان این که شما چاره ای ندارید، اما به هر حال مجبورید یکی بسازید. افکار درونی کابوسآمیز در پایان بدون کلام بیان میشوند، جایی که نجابت مردهها به خوبی سخن میگویند، جایی که صداها مانند انفجاری از پژواکهای بیپایان در درون سران زندهها طنینانداز میکنند، با این حال فقط سکوت هوای مطبوع زمستانی را با احترامی غمانگیز پر میکند. و یک حس عمیق از دست دادن
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
حتی اگر Voskhozhdeniye فیلم مورد علاقه شما بود، تماشای آن حداکثر هر ده سال یکبار امکان پذیر بود. از نظر احساسی خیلی سخت است. صعود که به طور گسترده به عنوان بهترین فیلم شپیتکو در نظر گرفته می شود، داستان پارتیزان هایی است که در جنگل های بلاروس در اواخر زمستان در اتحاد جماهیر شوروی تحت اشغال آلمان فعالیت می کنند.
در حالی که به تماشاگران حمله می کنند. جسمانی محض تجربه دوران جنگ، به ویژه محرومیت های سرما و برف، مبارزه واقعی برای بقا در برابر طبیعت و فاشیست ها، همیشه یک زیرمتن ظریف و به سختی استنتاج شده از قضاوت اخلاقی و این سوال در مورد اینکه آیا یک انسان می تواند باشد وجود دارد. در یک زمینه اخلاقی یا غیراخلاقی است اما در شرایط دیگر.
یک گروه پارتیزانی که در جنگل پنهان شده اند مورد حمله یک گشت آلمانی قرار می گیرند و مواد غذایی خود را از دست می دهند. دو مرد به نام های ریبک که منطقه را می شناسد و سوتنیکوف، معلم مدرسه یهودی، وظیفه رفتن به دهکده ای کوچک برای غذا را بر عهده دارند. آنها میبینند که دهکده کاملاً سوخته است و هیچ چیز خوراکی ندارد و چیزی جز چوبهای زغالی و پایههایی که در آن آینهای کودکانه در یک سوراخ کوچک وجود دارد، وجود ندارد. احساس طاقت فرسا این است که هر که وحشیگری جنگ را به سرزمینی و مردمی بیاورد، واقعاً ملعون شده است. من به جنگی که آمریکاییها و انگلیسیها به عراق آوردند فکر کردم و به این فکر کردم که چگونه آوردن وحشتهای جنگ به مردم، عمل یک ملت منحط است.
این دو به روستای بزرگتری در همان نزدیکی میروند. تحت اجبار یک بره از رئیس همکار تهیه کنید. آلمانی ها وارد می شوند و دو پارتیزان زیر آتش فرار می کنند. سوتنیکوف به پایش ضربه می زند و وقتی ریبک با بره فرار می کند، پای مرد آلمانی را نگه می دارد. سوتنیکوف آنقدر ناامید می شود که آماده زنده ماندن نیست، چکمه خود را در می آورد تا گلوله ای در سرش بیندازد. درست در آن زمان ریباک برمی گردد و سوتنیکوف را از خط آتش بیرون می کشد.
ریباک سوتنیکف را در جنگل می کشاند، متر به متر خونین همه این کارها در یک زمان طولانی انجام می شود. هر متر یک عذاب است و با این حال او هنوز او را از میان برف های عمیق، برجستگی ها، در میان فرورفتگی ها، روی کنده های بوته سیاه می کشد که وقتی زیر وزن مردان می ترکند. چندین شباهت به واژگان سینمایی تارکوفسکی در اینجا وجود دارد - مستندسازی یک فرآیند طولانی، تأثیر استفاده از تکرار، و استرس عاطفی ناشی از آن که هر چه نما طولانیتر شود، بیشتر میشود. در پسزمینه، بدون توجه به این اقدام، این سوال وجود دارد که آیا ریباک با بازگشت به سمت سوتنیکوف مرتکب عمل غیراخلاقی شده است؟ چه بر اساس معیارهای اخلاقی مارکسیست-لنینیسم و چه صرفاً الزام مشترک بقای گروه، آیا وظیفه او این نبود که غذا را به گروه گرسنه خود بازگرداند و سوتنیکف را ترک کند تا فرار خود را بپوشاند؟ برای زنده ماندن گروه یک نفر را قربانی کنیم؟ که به این سؤال منتهی می شود - آیا می توان از مردی که تحت یک نظام فلسفی غیراخلاقی است انتظار داشت که در یک نظام اخلاقی متفاوت اخلاقی باشد؟ پارتیزانها بهگونهای میآیند که گویی نفرین دیگری از جنگ به خانهای مزرعهای میآیند که شامل زنی با سه فرزند کوچک است. او از بلای جنگ تلخ شده و به سختی با سه فرزندش آویزان شده است. وقتی آلمانیهای بیشتری ظاهر میشوند، به سختی استراحت میکنند. آنها راه خود را برای رفتن میکنند و به سمت انبار هدایت میشوند تا پنهان شوند.
سرفه سوتنیکوف آنها را از بین میبرد. وقتی یک آلمانی سرش را به داخل میزند تا نگاهی بیندازد و هیچکس پاسخی نمیدهد، تهدید میکند که در اتاق زیر شیروانی شلیک میکند و اعصاب ریبک به هم میریزد و آنها اسیر میشوند. حالا مسئولیت اخلاقی اینجا بر عهده کیست؟ سوتنیکوف برای سرفه یا ریبک برای ترک خوردن؟ دو پارتیزان و مادر را با خرپا میبرند و به شهر نزدیکی میبرند که به طرز شومی از زیر طاق آهنی در ورودی عبور میکند. آنها متوجه می شوند که رئیس و یک دختر کوچک در حال حاضر در بازداشت هستند. آنها توسط یک بلوروسی با بازی آناتولی سولونیتسین مورد علاقه تارکوفسکی بازجویی می شوند. سوتنیکوف هنگام بازجویی و شکنجه سرش را نگه می دارد و فقط می پرسد که شغل بازجو قبل از جنگ چه بوده است؟ او جواب نمیدهد، اما از آنجایی که پشت میز ایستاده بود، احتمالاً جواب «معلم مدرسه» بود.
ریباک از سوی دیگر برای زندگیاش التماس میکند و حتی پیشنهاد میدهد به پلیس بپیوندد. نقص شخصیتی که قبلاً متوجه نشده بود، اتخاذ یک تصمیم اخلاقی «اشتباه»، که ابهام (احساسگرایی) آن را از قضاوت پنهان میکرد، اکنون آشکار، ناراحتکننده و بسیار زشت میشود.
این پنج نفر در یک سلول تاریک نشستهاند. . همه آنها قرار است روز بعد بمیرند. از اینجا عناصر یک تمثیل مسیحی قوی تر می شوند. از نورپردازی و ترکیببندیهای واقعی رامبراند به عنوان دیگر ژستهای استاد قدیمی مسیح استفاده میشود. او تصمیم می گیرد اگر گناه همه را به عهده بگیرد می تواند همه را نجات دهد. او باید تا صبح زنده بماند تا بتواند همه را نجات دهد. او از مادر طلب بخشش می کند و رئیس با دانستن آنچه در حال وقوع است، از مرگ بیهوده مانند قبل احساس ناامیدی نمی کند.
صبح می آید. آلمانی ها اهمیتی نمی دهند که آیا سوتنیکوف تمام گناهان همراهانش را به دوش می کشد یا نه. همه آنها آویزان خواهند شد. آنها از خیابانی با شیب تند بالا می روند که یک خیابان مجازی Via Dolorosa است. یک نیمکت به محل اعدام که دروازه ورود به شهر است برده می شود. پنج طناب از آن آویزان است. نیمکت فقط سه نفر است، بنابراین سوتنیکوف روی کنده درختی می ایستد که ریبک از زیر او بیرون می زند. همه آنها آویزان شدهاند.
در حالی که ریباک با آلمانیها از جاده پایین میآید، یکی از میان جمعیت او را یهودا میخواند، کنایهای غیر ضروری، تنها اشتباه شپیتکو. ریباک تصور می کند که چندین بار از پشت شلیک شده است و سعی می کند فرار کند، به مرگ شرافتمندانه ای می میرد و تلاش می کند، ناموفق، خود را در خانه قاتل حلق آویز کند، اما به عنوان سگ کتک خورده با آلمانی ها آنجا را ترک می کند. با این حال، اگر ریباک از نظر اخلاقی حق داشت که به عقب برگردد و جان سوتنیکوف را نجات دهد، آیا او در تلاش برای نجات جان خود اشتباه می کند؟
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
صعود چهارمین و آخرین عنصر لاریسا شپیتکو، رئیس شوروی است که متأسفانه در سن 40 سالگی، دو سال پس از پایان فیلم در سال 1977، در یک تصادف اتومبیل به سطل لگد زد. هنر با توجه به صریح بودن داستان، مایل نیستم آن را در آن طبقه بندی قرار دهم، اما بدون در نظر گرفتن فیلمبرداری شگفت انگیز، با کنتراست فیلمبرداری بسیار بالا و بازی فوق العاده هر یک از مدیران مربوطه، یک اثر شگفت انگیز از فیلم سازی است.
The Ascent در جریان جنگ بزرگ دوم در بلاروس، یکی از جمهوری های شوروی که به اشغال نازی ها وابسته بود، می گذرد. قهرمانان دو تندرو، سوتنیکوف (بوریس پلوتنیکوف) و ریباک (ولادیمیر گوستیوخین) هستند که در یک هنگ متشکل از دو جنگجو و افراد عادی جایی دارند که با انتقاد شدید آلمانیها مواجه میشوند و مجبور به فرار به جنگل در سردترین بخش میشوند. سال (برف در کل داستان بر صحنه تأثیر می گذارد).
از سوتنیکوف و ریباک درخواست می شود تا غذا پیدا کنند زیرا آذوقه لژیون تمام شده است و دو سرباز و شهروندان عادی تقریباً گرسنه هستند. این دو افسر در ابتدا متوجه میشوند خانهای که در جستجوی آن بودند توسط آلمانیها به آتش کشیده شده است و احتمالاً سرنشینان آن کشته شدهاند. آنها خانهای را پیدا میکنند که در اختیار یک «سرپرست» و نیمه بهترش است و به پایان میرسانند که او یک همتیمی آلمانی است، زیرا در واقع پایهها و سقفی بالای سرش دارد. سوتنیکوف و ریباک دامی را برای غذا میبرند، اما تصمیم میگیرند که رئیس را اعدام نکنند.
در طی تجربهای با آلمانیها، سوتنیکوف از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و به شدت آسیب میبیند. سوتنیکوف در آستانه خودکشی با تفنگ ساچمه ای خود است، اما ریباک شجاعانه او را به کابین دیگری می برد، جایی که آنها یک خانم، دمچیخا، و سه فرزندش را ردیابی می کنند.
وقتی آلمانی ها متوجه می شوند این فعالیت غم انگیز می شود. دو فرقه گرا که در انبار دمچیخا نشسته اند و آنها را در کنار بانوی بی گناه دستگیر می کنند و برای بازجویی به داخل می برند. The Ascent به خوبی وحشیگری نازی ها را به هنگام دستگیری دمچیخا نشان می دهد و در نهایت او را مقصر واقعی می دانند که در کنار این دو مرد یک تندرو است (جوانان بی رحمانه رها می شوند تا برای خودشان بدون توجه به التماس های غم انگیز مادر بجنگند).
br/> در بازگشت به کمپ پایه آلمان، سوتنیکوف و ریباک توسط پورتنوف، فردی از پلیس کمکی بلاروس، یکی دیگر از همکاران آلمانی مورد معاینه متقابل قرار می گیرند. فیلم دوباره به خوبی به این نکته توجه میکند که یک طرح منصفانه از کار کثیف توسط مردم محلی همسو با آلمانیها به پایان رسیده است. معلوم می شود که سوتنیکوف توسط پورتنوف و جنگجویان همدست اطرافش عذاب می کشد (آهن داغی روی سینه اش زده می شود) اما او هیچ اطلاعاتی در مورد موقعیت گردان خود نمی دهد. ریباک، به طرز جالبی، هر آنچه را که میداند به پورتنوف میگوید و به او فرصتی برای پیوستن به پلیس کمکی داده میشود.
در همین حال، فرمانده توسط آلمانیها مشابه یک تندرو محکوم شده است و او در کنار باسیا مایر، دختر کوچولوی دبیرستانی یک کفاش یهودی، در نهایت در کنار سوتنیکوف، ریبک و دمچیخا بازداشت میشود. تفاوت بین سوتنیکوف، شخصیتی شبیه مسیح و ریباک، که پس از تحمل قرارداد پورتنوف برای تیم کردن و تسلیم شدن - تماشای اعدام دوستانش، توسط یکی از ساکنان به عنوان یک "یهودا" در چهره او شناخته می شود. پاسخهای آن دو طولانیترین تأثیر اغراقآمیز را دارد، سوتنیکوف در حالی که به سمت درخت جلاد میرود در هوای پرهیزگاری شسته میشود و ریباک، اساساً موهایش را با سرزنش به خاطر انتخابش برای همکاری کنده است.
علیرغم تمام درامها، پورتنوف و آلمانیها همه چیز برابر به تصویر میکشند، و به کل صحنه بهعنوان «تجارت طبق معمول» پاسخ میدهند و حکم قدیمی «ابتذال شر» را تأیید میکنند. به ویژه هق هق دمچیخا برای نرمش بسیار آزاردهنده است زیرا به گوش جانورانی می رسد که بی احساس به درخواست های او بی اعتنایی می کنند (جذابیت او بستگی به این دارد که او مادر سه فرزند کوچک است).
br/> The Rising بیشتر شبیه یک تصویر است تا یک داستان با توجه به یک اتفاق کاملاً واقعی. شخصیتها بهعنوان افراد واقعی بهطور کامل بررسی نشدهاند، اما احساسات در اینجا دقیق به نظر میرسند. این تصویرسازی دقیق ممکن است قطعهای باشد که با تمایز میان جسارت و تلاقی دوگانه صرف شده است، اما داستان در واقع نگاهی بیآرام به نیروی مردان موذی و ناتوانی افراد صادق برای دور شدن از چنگال ویرانگرشان میدهد.
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
صحنه سفید متروک برفی هم شگفت انگیز و هم ناامیدکننده است. در یک رئیس واقعاً خارقالعاده، این صحنه به طرز شگفتانگیزی برای ارتقای شرایط ذهنی شخصیتها و همچنین استفاده از موسیقی و صدا مورد استفاده قرار میگرفت. در اینجا به هر حال همه چیز به داستان، شخصیت ها، منظره و موسیقی بی حاشیه رها شده است. The Ascent ادعا می کند که یک فیلم قدرتمند و مهم است که نگران توانایی انسان برای غلبه بر بدبختی از طریق قدرت ماورایی است. در واقع، فرضیه ای را مطرح می کند که توانایی انسان (یا او) را برای شرافت فوق العاده از بین می برد. مانند طبیعت، انسان به حیوانی تبدیل میشود که حضور اصلی آن استقامت به هر قیمتی است. Rybak، موی کسل کننده و فرد روزمره با ابهت، که در همه ما یهودا را مورد خطاب قرار می دهد. و در نتیجه پرسشگر، شیطان یا هرود به عنوان یک مقام نازی. شخصیت ها کم عمق و یک لایه هستند. تکان دادن موسیقی که برای برجسته کردن عکس های فوری از مکاشفه عمیق است خنده دار می شود. طرح ساده نه تنها از نظر اخلاقی خصمانه، هر چند دیوانه کننده است. 2 مبارز توسط نازی ها دستگیر می شوند. یکی اعتراف می کند، ریبک و به این ترتیب او یهودا است. از سوی دیگر، سوتنیکوف اطلاعات بیهوده ای را فاش نمی کند و مسیح را مورد خطاب قرار می دهد. جنگها و دگرگونیها توسط افرادی برنده نمیشوند که اثرات بد خودپرستی اخلاقی را تجربه میکنند، با این حال توسط افراد اصولگرا که میدانند نجات دیگران اولویت بالاتری نسبت به دروغگویی به نفع همه و آلوده کردن دستانشان است.
/> The Ascent ادعا میکند که چگونه قدرت اخروی انسان میتواند هم طبیعت و هم قانون یک حزب را شکست دهد، در حالی که واقعاً تأکید میکند که انسان روزمره برای انجام این کار آماده نیست و هیچکس جز مسیح نمیتواند انسان را بدون عذابی که با استفاده از خود نوع بشر ایجاد شده است، نجات دهد. این "تئوری" هر چند در همه جا ارائه شده است غیر خدایی است. روایت مسیح این است که او به زمین آمد تا به عنوان یک انسان تحمل کند تا به دیگران راهنمایی کند. این نیز پیامی است که در داستان قوم مقدس و قدیسان ابلاغ شده است: مردان و زنان معمولی که به خاطر اعتماد به نفس برای ایجاد جامعه ای برتر، عادل و یکنواخت در این سیاره تجربه کردند. ریبک که افراد روزمره را مورد خطاب قرار می دهد باید افسانه باشد، اما افسانه فیلم سوتنیکوف است، یک موجود تقریباً اثیری مسیح.
طبق فرض فیلم؛ فقط یک مسیح اثیری می تواند عذاب و زوال را تحمل کند. افراد متوسطی مانند ریباک باید خنجر پشتی باشند، زیرا بسیار وحشتناک تر از هیولاهای موجود در میدان هستند، "ما" فقط به فکر بقای خودمان هستیم." با این وجود، 420000 جنگنده آمریکایی و شمال 26 میلیون روس جان خود را فدا کردند تا ما امروز به هیچ وجه نمایش "هیل، هیلتر" را در جاده ها سلام نکنیم. من احساس می کنم این چیزهای زیادی در مورد "انسان عادی" و توانایی او برای محترم بودن می گوید. جنگ جهانی دوم توسط سوتنیکوف یا افرادی که تعهدات خود را صرفاً با درخواست مسیح کنار می گذارند برنده نشد. این جنگ توسط تعداد زیادی برنده شد. رایباکس، افراد معمولی مانند من و شما، که برای همه نبردهای این سیاره از لغو بندگی و رعیت گرفته تا دستمزد پایه معتبر است. آزمایشگاه عظیم به طور غیر منتظره ظاهر شد و شروع کرد به گریه کردن با قاطعیت، سگ کوچک من رول را گرفت و به سمت آزمایشگاه دوید و رول را به او داد. من به دلیل توهین به حرمت سگ ها و حیوانات مختلف در طبیعت و انسان، 2 ستاره به فیلم می دهم.
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
لاریسا شپیتکو نامی است که خیلی ها درباره آن نمی دانند. حرفه پر زرق و برق او به عنوان یک رئیس فقط ده سال انفرادی را تحمل کرد و به طور غیرمنتظره ای توسط یک گلگیر غمگین به پایان رسید. با وجود شغل کوتاهش، او به هر حال فهمید که چگونه می تواند بهترین فیلم های شوروی زمان خود را بسازد. آخرین فیلم او، The Rising، به طور کلی به عنوان یکی از بهترین فیلم های شوروی دهه 1970 شناخته می شود. کار او در طول زمان بعد از آن در مه آلود ماند و معمولاً فقط در موارد تکراری غیرمعمول و نامطلوب قابل دسترسی بود. اکنون به لطف افراد پایگاه تغییر کرده است. آنها دو تا از بهترین معاملات شپیتکو را با بخش تاریکی خود ارائه کرده اند - بال ها، و ماقبل آخر کار بزرگ او صعود.
دو تن از تندروها در طول مه آلودترین دوره های طولانی جنگ جهانی دوم در استانی سرد روسیه اتفاق می افتند. در سراسر زمین به دنبال غذا پس از پایان مهمانی خود توسط ساعت های نازی. آنها در ابتدا فقط برای رفتن به یک مزرعه نزدیک به مزرعه هستند، اما زمانی که ظاهر می شوند متوجه می شوند که توسط آلمانی ها بولدوزر شده است. بدون هیچ تمایلی به بازگشت اساساً بدون هیچ چیز، آنها بیشتر به سمت منطقه متخاصم پیش می روند. در مسیر، آنها باید با متجاوزان مقابله کنند، با این حال ایالات بیرحم زمینهای روسیه، فروش احتمالی و جان خود.
فیلم درگیر ابزارهای طرح سادهشده یا مخالفتها نیست. پرس و جوهای دردسرساز را با عقل طاقت فرسا حل می کند. هرگز به خیابان ساده نمیپردازد یا پاسخهای بهتری به ما ارائه نمیدهد. قسمت پایانی فیلم مملو از موقعیت های اخلاقی است. شپیتکو دفعات شخصی نبرد را از طریق مبارزه زیر سطحی بین تک تک روس ها به ما نشان می دهد - افرادی که با هم متحد شدند و افرادی که تلافی کردند. در حالی که او همکاران را بهعنوان پاشنههای غیرقابل انکار نشان میدهد، به همین ترتیب نشان میدهد که چرا بسیاری از آنها به چنین استراتژیهایی رفتند - بقا.
The Ascent حاوی ارجاعات سختگیرانه مختلفی است، بهویژه به منجر به اعدام. این یک سفر اخروی است، به قلب، روح، و مغز این دو فرقه و کسانی که آنها تجربه می کنند. شپیتکو و فیلمبردارش این سفر را با عکاسی با کنتراست بالا تماشا می کنند. دوربین در موقعیتهای دور حرکت میکند، مانند کار دوربین یکی دیگر از برجستهترین تولیدکنندگان روسیه، آندری تارکوفسکی. شپیتکو، مانند دیگران، آشکارا تحت تأثیر سبک تارکوفسکی قرار گرفت، و صعود بخشی از نت های موسیقی خود را از جوانی ایوان گرفته است. تماشای The Ascent خیرهکنندهای است، و به طور موثری برای درک آب و هوای سرد و نگرانکننده روسیه درگیر عمل میکند.
همسر شپیتکو 10 سال پس از این واقعیت، از فیلم باورنکردنی او تقدیر میکند. الم کلیموف با احتمالاً بهترین فیلمی که تا به حال دیدهام - بیا و ببین. داستان و موضوعات آن فیلم مشخصاً تحت تأثیر The Climb قرار گرفت. با وجود این که آن فیلم نیز یک فیلم واقعاً تاریک است، به طور غیرقابل انکاری بیش از هر یک از فیلمهای شپیتکو مورد توجه قرار گرفت. که به هر حال به عنوان داربستی برای شپیتکو پیش رفت و یکی از برجسته ترین خدمات برای زنده نگه داشتن کار او بود.
The Rising یک فیلم واقعا برجسته است و باید به درستی به عنوان یکی از آنها نگاه کرد. جذاب ترین فیلم های دهه 70 فیلمبرداری خیرهکننده است. طرز فکر آن به طرز تکان دهنده ای مشروع است. و نمونه های آن قابل توجه است. به هر معنایی از کلمه، چیزی زیر یک نمایشگر نیست. چقدر وحشتناک بود که حرفه شپیتکو به طور مشابه متوقف شد و به اوج خود رسید.
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
The Climb اثر Shepitko سفر دقیق و تصویری دو جنگنده روسی را در منطقه متخاصم و در اعماق روح آنها به تصویر می کشد. سوتنیکوف و ریباک که در جریان جنگ بزرگ دوم با آلمانیها در بلاروس میجنگند، غذا را برای یک لشکر خشمگین فرقهای پیدا میکنند و در صحنهای سرد پیشروی میکنند و تلاش میکنند از خدمه آلمانی طفره بروند.
The Ascent در سال 1977 ساخته شد، با این حال با کنتراست بالا فیلمبرداری شده است. این پیکربندی، در تلاشی مشترک با صحنه غم انگیز پوشیده از برف، شروع فیلم را کاملاً دو رنگ می کند: جنگجویان تاریک روی برف سفید. حرکت دوربین با نماهایی که به تفاوت بین سفید و تاریک اشاره می کند، این را تکمیل می کند، تصویری غیرقابل انکار که به چند قطبی اشاره دارد که توسط دو شخصیت اصلی مورد توجه قرار گرفته است. در ابتدا، سوتنیکوف محو میشود و فوراً به او مهر میزند و در واقع کاملاً شبیه ریبک نیست، که کودکانه به او میگوید که هرگز نباید میآمد. تمایز بین این دو مرد احتمالاً در حالی شکل میگیرد که سوتنیکوف هنگام فرار از سربازان آلمانی مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و خون کمرنگی روی برف سفید میریزد. گویی همه ی گیجی او را رها می کند، پس وقتی ریبک او را به جنگل می برد، او را زیر برف می پوشاند و او را کاملاً سفید می کند، فکری به وجود می آید.
فضیلت اخلاقی که سوتنیکوف را از ریباک می شناسد، از اینجا به بعد آشکارتر می شود، پس از آن فیلم نیز تا حد زیادی تم بسیار متضاد را رها می کند که کار نماینده اش با سایه های تاریک تمام می شود. به نظر میرسد که اینها به سطوح در حال تغییر حقیقت و بیوفایی نشان داده شده توسط شخصیتهای جدیدی که ارائه میشوند، میپردازد، از مادری بیعیب که مبارزان را در خود جای داده تا کارفرمای آلمانیها به دلیل ترس پارانوئیدی از زندگیاش: نور به تاریکی برخورد میکند.
پس از افشای احتمالی سربازان آلمانی، این دو تندرو با معاینات متقابل متفاوتی روبرو می شوند. سوتنیکوف که تمایلی به دوبار عبور از هدف خود ندارد، هیچ داده ای را کشف نمی کند و عذاب هولناکی را تحمل می کند، اگرچه ریباک به سرعت انعطاف پذیر نشان می دهد و حتی از شانس پیوستن به پلیس آلمان در ازای جان خود استفاده می کند. بیماری، جراحت و عذابی که سوتنیکوف را به مرگ نزدیکتر و نزدیکتر میکند، باید با خودش و هدفش سازگار باشد، نیازی که حتی او را به تلاش سخاوتمندانه برای نجات زندانیانی که محکوم به دار زدن با او هستند، سوق میدهد. در حالی که از سراشیبی به سمت مرگش رانده می شود، به او نشأتی شبیه عیسی می دهد. ریباک برخلاف سوتنیکوف بدون تقلب، هدف و خود را با پیوستن به آلمانیها میفروشد و در مقابل مرگی که اعتقادات ظاهریاش برایش به ارمغان میآورد، میفروشد و تمسخرهایی بهعنوان یک «یهودا» از مردم محلی بلاروس میگیرد. در آخرین نما، با آخرین فریاد، ریباک میفهمد که - در اوج تلاش ذهنی شپیتکو از طریق بصری - او واقعاً تاریکی است تا سفید سوتنیکوف، کاملاً برای وفادار ماندن به خودش آماده نیست، و برای به دست آوردن اراده ناتوان است. دور از آلمانیهایی که خیانت او را با پایان دادن به آن یا حتی از یک ورودی باز به راه انداختهاند. این آشفتگی درونی، افشاگری، و تصویرسازی، همه به تدریج و با شکوه توسط رئیس از دوگانه مقدماتی ساده کنتراست بالا ساخته میشوند.
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
صعود یک فیلم غیرقابل تصور ضعیف برای من بود. داستان خوبی را بازگو میکند، با این حال به جایی نزدیک به سرعت وحشتناکی کشیده میشود. در پایان، تجربهای که از فیلم فرار کردم به ندرت ارزش وقت گذاشتن را داشت.
من تلاش میکنم که نگویم پیام فیلم طاقتفرسا است - اینطور نیست. جهان آشکارا اسیر روایت یهودا شده است. به هر حال، فیلم به طور قابل توجهی بیشتر از آنچه نیاز است تاخیر می کند. صحنه ابتدایی، در حالی که دور تا دور فیلمبرداری شده بود، چیزی به داستان منتقل نمی کرد. شاید به سادگی زمانی شروع شده باشد که دو جنگجو به طور اتفاقی خانه دمچیخا را پیدا کردند. صحنه ای که در آن ناظر در حال بررسی سوتنیکوف است به علاوه بسیار طولانی است. مانیتور فولادی و استوار است، با این حال در چهار دقیقه ابتدایی نمایشگر او مقدار زیادی به نمایش گذاشته شده است. بعداً، دمچیخا دو بار درخواست می کند که او را نجات دهند، زیرا او را به سمت محل اعدام می برند. این تکههای داستان و سایر قطعات غیرضروری بودند.
در همین حال، بخشهایی از داستان وجود دارد که من آن را تعمیم میدهم. در نقطه ای که سربازان در خانه دمچیخا تلوتلو خوردند، ما شاهد صداقت زیادی بودیم که برای آن می جنگند. ای کاش فیلم قبل از اینکه دمچیخا و بچه هایش به دست بیایند، انرژی بیشتری در آنجا سرمایه گذاری می کرد. اینطور نیست که فکر میکردم فیلم باید زودتر تمام شود، با این حال احساس میکردم که فوکوسهای خاصی را بیش از حد به ضرر دیگران گسترش میدهد.
این خیلی وحشتناک شد، احساس میکردم که طرح اصلی در حال نادیده گرفتن است. من من می فهمم که این یک داستان یهوداست. به چه دلیل خانم در صحنه آخر ریبک را متوقف کرد تا او را یهودا خطاب کند؟ از لحظه دوم که دو جنگجو امن می شوند، می بینیم که درباره یهودا است. با فرض اینکه آلمانیها 30 بیت نقره به او پرداختهاند، نمیتوانست بدیهیتر باشد. شیوه ای که فیلم با کنتراست بسیار فیلمبرداری می شود، بسیار زیباست و تماشاگر را به جنگ جهانی دوم می برد. صحنه حلق آویز کردن عملاً عالی بود، سوتنیکوف در حال بررسی چشمان پسر کوچک قبل از انتقال بود. علاوه بر این، صحنه بسته شدن بدنام بود. به نظر می رسد ریبک یک کرم چاق است زیرا سعی می کند قبل از تسلیم شدن، سر خود را از کمربند خود ببرد. همه اینها فیلمی باشکوه را می سازد که همه باید ببینند، اما به شرط اینکه یک کتاب و سه کیسه پاپ کورن بیاورند.
یک چیزی که من متوجه نشدم مانیتور بود. تمام افراد او با من درگیر شدند. در آن کلاه و کت، به نظر می رسید که او بیش از هر کسی که با ارتش مرتبط است، نماینده فروش کاغذ است. با این حال، عجیب ترین بخش ابزاری بود که او با آن عمل کرد. او باید آدم پستی باشد و به طور جدی آدم شایسته ای است، با این حال تعداد زیادی از صحنه ها وجود دارد که او در آن می شکند. به نظر می رسد که او واقعاً بدبخت است که این افراد قرار است به آنها منتقل شوند. این را فهمیدم - او در حال سازگاری است. چیزی که من نمی فهمم دلیل این است که او هیچ تفاوت معناداری در هر دو صورت ایجاد نمی کند. من همچنان پیش بینی می کردم که او باید کسی را رها کند. قطعا او قدرت دارد. اساساً دمچیخا با سه فرزند. چه کسی ممکن است از آنها بخواهد که او را بکشند؟ به نظر می رسد او معتقد است که باید از تجارت مراقبت کند. با این حال در آن مرحله او این کار را انجام نمی دهد و به سادگی آن را ترک می کند که بسیار بدبخت به نظر می رسد.
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من The Ascent را به عنوان فیلم شوروی (روسی) در 1001 فیلمی که باید ببینید قبل از اینکه بگذرید دیدم، وقتی بیشتر خواندم، متوجه شدم که به عنوان بخش شوروی برای بهترین فیلم با گویش ناشناخته در اسکار انتخاب شده است، اما انتخاب نشده است. به عنوان یک نامزد تایید شد، اما به همین ترتیب توسط کارشناسان به خوبی ارزیابی شد، بنابراین من انتظار چیز مفیدی را داشتم. اساساً در جریان جنگ بزرگ دوم، دو تن از تندروهای شوروی، سوتنیکوف (بوریس پلوتنیکوف) و ریباک (ولادیمیر گوستیوخین) به یک شهر بلاروس می روند و به دنبال غذا می گردند. به هر حال، آنها توسط یک ساعت آلمانی دیده می شوند که در حال تلاش برای بردن حیوانی از خانه رئیس همکار (سرگئی یاکولف) هستند. درگیری شدید با اسلحه در برف اتفاق می افتد، یک آلمانی کشته می شود، و دو مرد دور می شوند، با این حال سوتنیکوف (بوریس پلوتنیکوف) به پایش شلیک می شود، ریباک (ولادیمیر گوستیوخین) باید او را به نزدیک ترین پناهگاه بپذیرد. آنها خانه دمچیخا (لیودمیلا پولیاکوا)، مادر سه جوان را ردیابی می کنند، اما آلمانی ها آنها را پیدا می کنند و دستگیر می شوند. دو مرد و یک دمچیخا گریان به فرماندهی مرکزی آلمان برده می شوند. سوتنیکوف توسط همکار محله پورتنوف (آناتولی سولونیتسین)، رئیس قبلی باشگاه شوروی و رئیس گروه کر کودکان، که در حال حاضر در رأس پلیس یاور بلاروس و وفادار به آلمانیها بود، مورد بررسی قرار میگیرد. سوتنیکوف به سؤالات پورتنوف پاسخ نخواهد داد، علیرغم اینکه توسط افراد پلیس همکار به شدت شکنجه می شود، او هیچ داده ای به آنها نمی دهد. با این حال، ریبک می گوید هر چقدر که فکر می کند پلیس قطعاً می داند و انتظار دارد بعداً زندگی کند و تلاش کند تا فرار کند. سپس رئیس با حمایت از تندروها همراه می شود و نوجوان باسیا مایر (ویکتوریا گلدنتول)، دختر کوچک یک کفاش یهودی، برای شب در یک سلول با هم بازداشت می شوند. صبح روز بعد، همه بازداشت شدگان در مأموریتی قرار می گیرند تا به دار آویخته شوند، ریباک پورتنوف و آلمانی ها را متقاعد می کند که به او اجازه دهند به پلیس بپیوندد، در حالی که سوتنیکوف و دیگران اعدام می شوند. ساکنان به ریبک حمله میکنند که او با همراهان جدیدش برای کمپ میآید، او میفهمد چه کرده است، سعی میکند کمربندش را بپوشاند، اما زمین میخورد. یک افسر پلیس برای دیدن ریبک می آید و به او می گوید که فرمانده آنها به او نیاز دارد و او را در پاسیو رها می کند، ریباک به بیرون از ورودی خیره می شود، او شروع به خنده و هق هق می کند. به همین ترتیب لیودمیلا پولیاکوا در نقش دمچیخا. The Ascent با کنتراست بالا تک رنگ گرفته شده است، The Ascent چهارمین و آخرین کامپوننتی بود که توسط رئیس لاریسا شپیتکو، قبل از گلگیر کشنده اش به پایان رسید، داستانی جذاب درباره پریشانی برای کنار آمدن، ضعف و تلاش هماهنگ، صحنه ها در شرایط برفی بیشتر است. قابل توجه، نمایش درگیری سودمند. عالی!
دانلود فیلم The Ascent 1977 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هیچ کس را شوکه نمی کند که لاریسا شپیتکو به الم کلیموف وابسته شده است، کسی که ممکن است بعدها ترسناک ترین فیلم درگیری ساخته شده، "بیا و ببین (1985)" را کارگردانی کند. «صعود» (1977) - آخرین فیلم تمام شده شپیکتو قبل از یک گذر غیرمنتظره - به ویژه شکلی مشابه دارد. داستان The Ascent در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و داستان چند تن از تندروهای شوروی را روایت میکند که سعی میکنند در حالی که از قدرتهای آلمانی در اختیار خود فرار میکنند، برای نیروهای مسلح فقیر خود تغذیه کنند. چهل دقیقه ابتدایی به طرز طاقت فرسایی پر تنش است، زیرا دو مرد خود را با صحنه نابخشودنی و پوشیده از برف می کشانند، محیط عمومی آنها کاملاً از زندگی، گرما و تنوع تهی شده است (بدون شک، منظره آنقدر کسل کننده است که در یک صحنه واقعی است. اینقدر طول کشید تا بفهمم فیلم به رنگ سیاه و سفید فیلمبرداری شده است.
پس از دستگیری پارتیزان ها توسط سربازان آلمانی، فیلم به تفکری سرد در مورد فداکاری و کیفیت اخلاقی تبدیل می شود. اگرچه سوتنیکوف (بوریس پلوتنیکوف) به طور قابل توجهی تحت اجبار ظالمانه از ارتش خود عبور نمی کند، رایبک (ولادیمیر گوستیوخین) کمتر استوارتر تلاش می کند تا خود را نجات دهد. آیا درست است که او چنین کاری را انجام نمی دهد؟ فروش رایبک فلج کننده است، اما فیلم به سرعت فعالیت های او را فریبنده محکوم نمی کند. با در نظر گرفتن همه چیز، ناظر مجبور است در نظر بگیرد که در چنین شرایطی چه واکنشی ممکن است داشته باشد. شپیتکو برای رایبک متاسف است همانطور که کتاب مقدس برای یهودا متاسف است. این دو مرد شرکای خود را به دشمن فروختند و مجبور شدند اعدام آنها را تماشا کنند. با این وجود، در حالی که یهودا همه چیز را با حلق آویز کردن به پایان رساند (در اصل طبق اخبار خوب متی)، رایبک حتی این انتخاب را برای او بسته است - در یک قله سخت غیرقابل تحمل، کمربند دور گردنش باز می شود.
«صعود» از تلاش تکان دهنده شپیتکو برای اصالت نزدیک به قدرت اصلی خود می گیرد. من به احتمال زیاد روزها را پشت سر هم و با بالا رفتن از روی زمین پوشیده از برف چهار دست و پا پشت سر گذاشتند و بی شک بدبختی آنها آنقدر متقاعد کننده است که در حین تماشای فیلم واقعاً سرما خوردم (واقعاً، من کردم). عجیب این است که فیلم در چند رویداد به این واقعیت کمک می کند، زیرا رایبک خود را تصور می کند که برای فرصتی تلاش می کند و پس از آن در جایی در نزدیکی اسیر آلمانی اش به ضرب گلوله کشته می شود. این ابزار، هر چند غیرمعمول، با داستان اخلاقی کتاب مقدس خود به طرز تحسین برانگیزی عمل می کند. رایبک با مقدمه ای از ارزش خود روبرو می شود، و در هر مرحله با معضل دیگری مواجه می شود، او با اطمینان گزینه دیگر خودپسند را انتخاب می کند، یعنی زندگی خود را معیارهای اصلی انتخاب می کند. در پایان فیلم، او هنوز زنده است، اما رویای بد جنگ و مقصر ادامه دارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.